سلام بر خانواده محترم شهید حسن عزیزی من در سال پنجاه و نه در بیمارستان نیروی هوایی بدلیل مجروحیت بستری شده بودم.شهید به همراه خانواده و خواهر محترمشان چند بار از من عیادت کردند.بغد از مرخص شدن از بیمارستان عازم جبهه شدم از منطقه برایش به آدرس تهران نامه نوشتم که در پاسخ من یک عکس از شهادتش ونامه ای برایم رسید از آن زمان دیگه خبری ندارم حقیر در دفعات مختلف در منطقه حضور داشتم پدر عملیات کربلای پنج موج گرفتگی شدید دچار شدم در حال حاضر جانباز از کار افتاده شدم و جز دسته سومی های بقول شهید باکری هستم .ملتمس دعای خیرتون هستم.ان شاالله شفاعت ما را هم شهدا بنمایند.امیدوارم آمدم تهران.حقیر توفیق زیارت آرامگاه شهید نصیبم شود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."
سلام بر خانواده محترم شهید حسن عزیزی من در سال پنجاه و نه در بیمارستان نیروی هوایی بدلیل مجروحیت بستری شده بودم.شهید به همراه خانواده و خواهر محترمشان چند بار از من عیادت کردند.بغد از مرخص شدن از بیمارستان عازم جبهه شدم از منطقه برایش به آدرس تهران نامه نوشتم که در پاسخ من یک عکس از شهادتش ونامه ای برایم رسید از آن زمان دیگه خبری ندارم حقیر در دفعات مختلف در منطقه حضور داشتم پدر عملیات کربلای پنج موج گرفتگی شدید دچار شدم در حال حاضر جانباز از کار افتاده شدم و جز دسته سومی های بقول شهید باکری هستم .ملتمس دعای خیرتون هستم.ان شاالله شفاعت ما را هم شهدا بنمایند.امیدوارم آمدم تهران.حقیر توفیق زیارت آرامگاه شهید نصیبم شود