سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
شهید اسکندری-بهرام علی
 شهید بهرام علی اسکندری
نام پدر: حیدر
تاریخ تولد: 2-1-1345 شمسی
محل تولد: گلستان - مینودشت
پاسداروظیفه-مجرد
دیدبان
تاریخ شهادت : 5-1-1363 شمسی
محل شهادت : دهلران
گلزار شهدا:جاویدالاثر
توپخانه لشگر25کربلا
شهید بهرام علی اسکندری در دوم فروردین ماه سال 1345 در یک خانواده کشاورز در یکی از روستاهای شهرستان مینودشت از توابع استان گلستان بدنیا آمد. تحصیلات خود را تااخذ مدرک اول راهنمائی ادامه دادند .

شهید اسکندری فعالیت در بسیج را از سالهای آغازین انقلاب شروع نموده و با حضور فعال خود در پایگاه بسیج روستا نقش موثری در به ثمر رسیدن اهداف انقلاب ، نظام و امام راحل ایفاء می نمود. ایشان در زمینه کمک به پدر در امر کشاورزی و کمک به خانواده از هیچ کوششی دریغ نمی نمود.

ایشان در قالب پاسدار وظیفه ، خدمت سربازی خود را در سپاه پاسداران آغاز و بعنوان دیدبان در لشکر 25 کربلا از سرحدات نظام مقدس جمهوری اسلامی  حراست وپاسداری می نمود.

سرانجام در تاریخ 1362/12/2 در عملیات والفجر 6 در منطقه عملیاتی دهلران، شهد شیرین شهادت را نوشید و به فیض عظمای شهادت نائل گردید لیکن پیکر مطهر ایشان تاکنون به زادگاهش برنگشته و بعنوان مفقود الجسد در خاطره ها به یادگار ماند.



وصیت نامه شهید

شهادت ارثی است که از اولیاء به ما رسیده است   (نایب الامام خمینی)

سخنی با پدر  ومادر  عزیزم :

از روی آگاهی وبا عقلی سالم  وبه صورت داوطلب به جبهه های جنگ حق علیه باطل آمدم تا قلب کثیف کفار را هدف گلوله های آتشین خویش قرار دهم وامیدوارم در این راه شهادت نصیبم گردد، از دوستانم و رفقا وآشنایان وفامیلان میخواهم که مرا حلال کنید ودر شهادتم اشک نریزید که شهید زنده است ونزد معبودش روزی می خورد .

سخنی دیگر با پدر عزیز:

پدر جان از تو خواهش می کنم که اگر میخواهی برای من خرجی برپا کنی ، خواهش می کنم که از دولت ، طلب (درخواست) پول  یا چیز دیگر نکنید چون هدف ما برای خداست  وما در این راه به فیض خود رسیدیم .

سخنی با مادر مهربانم:

مادر جان سلام و درود فراوان بر تو که از موقعی که متولد شده ام  وتااین موقع مرا بزرگ کرده ای و با رضایت خود وپدر عزیزم مرا به جبهه های حق علیه باطل فرستاده اید .

چند سخنی با برادرانم:

ای برادران عزیزم ، امیدوارم که شما راه ما را ادامه  بدهید واین امام عزیزمان را تنها نگذارید  وتا آخرین قطره خون با دشمنان اسلام وقرآن بجنگید وهمانطوریکه امام عزیزم خمینی کبیر فرمود:" ای جوانان عزیز که چشم و امید من به شماست ، با یک دست قرآن وبا دست دیگر سلاح برگیرید وبا دشمن بجنگید " ، اول سلام به رهبر انقلاب ودوم بر امت مسلمان و شهید پرور ایران وسلام بر شهیدان به خون خفته کربلای ایران  و ای مردم مسلمان ایران ، شما که سالها با زحمت شبانه روزی خود، این انقلاب  را به پیروزی رساندید ، به قول امام با تمام قوا در صحنه باشید .نگذارید که این منافقین که اعلام جنگ مسلحانه کردند ، در شما رسوخ کنند ودلهای شما را که پر از ایمان است ، سنگدل کنند  وبه قول حضرت علی (ع) که فرمود : منافقین در لغزش هستند  ومیخواهند دیگران را هم بلغزانند . اما شما با مجاهدتهای خود نشان دادید نه دلتان سنگدل شد ونه با لغزاندن آنها به لغزش افتادید و شما باید تا آخرین لحظه از دین خود دفاع کنید  وبیائید به جبهه که جبهه به شما سلحشوران احتیاج دارد  وشبها را با دعای کمیل و دعای توسل  ونمازهای شب بگذرانید .

پس ای برادران وخواهران  وپدر عزیزم وتمامی فامیلان دیگر ، درباره من گریه نکنید چون گریه کردن شما باعث شاد شدن دشمن می شود  وهمیشه شادباشید که چنین فرزندی را در این راه داده اید .

دیگر عرضی ندارم جز پیروزی رزمندگان اسلام و امیدوارم که اولین قدم را پیش بسوی کربلا که ایمان وجهاد و شهادت باشد برداریم.


" والسلام وعلیکم  و رحمة الله وبرکاته

نظرات (۲)

عمو بهرام علی من نوه برادرت بابا قربانم ندیدمت اما همیشه چشم به را دوختیم که بیای و این حسرت دوری و فاصله رو  جدا کتی آرامش دل همه خانواده برگردانی انشاله که ماه هم بتونیم راهتو ادامه بدیم 

۳۵سال گذشت
بابا حاجی چشم به در بود که هیچ خبری نشد و رفت
ننه ریحان چشم به در بود بازم هیچ خبری نشد و اونم رفت
دایی قربان برادر بزرگت اونم رفت و خبری از تو نشد
هنوزم چشم به راه داری خواهرات برادرت 
خواهر زاده ها و برادر زاده ها
همه چشم به راه 
روحت شاد دایی بهرام علی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."







طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات