شهید رمضان قاسمی صالح برادر بزرگ اینجانب بسیار مهربان و غیور بود،او دارای ۳ فرزند دختر بود هنگام شهادت دختر کوچکش چند ماه بیشتر نداشت،شهید بسیار به پدرومادرم علاقه داشت وبه خواهر و برادرانش وابسته بود،یادمه اون زمان دهه شصت برف زیاد میومد خدابیامرز اول می آمد برف پشت بام خانه ما را می انداخت بعد برف پشت بام خودش با اینکه پدرم خودش سرحال بود وتوانایی این کار را داشت ولی تا این حد به خانواده احترام میگذاشت، یاد همه شهدا گرامی باد روحشان شاد،انشاالله
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفهای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."
به نام خدا
شهید رمضان قاسمی صالح برادر بزرگ اینجانب بسیار مهربان و غیور بود،او دارای ۳ فرزند دختر بود هنگام شهادت دختر کوچکش چند ماه بیشتر نداشت،شهید بسیار به پدرومادرم علاقه داشت وبه خواهر و برادرانش وابسته بود،یادمه اون زمان دهه شصت برف زیاد میومد خدابیامرز اول می آمد برف پشت بام خانه ما را می انداخت بعد برف پشت بام خودش با اینکه پدرم خودش سرحال بود وتوانایی این کار را داشت ولی تا این حد به خانواده احترام میگذاشت، یاد همه شهدا گرامی باد روحشان شاد،انشاالله