سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
شهید غلامی-محمدهاشم
شهید محمدهاشم غلامی
نام پدر: محمدحسین
تاریخ تولد: 10-2-1337 شمسی
محل تولد: خراسان جنوبی- طبس
بسیجی-متاهل
فرمانده توپ
تاریخ شهادت : 1-11-1365 شمسی
محل شهادت : شلمچه-کربلای5
گلزار شهدا: ملوند
خراسان جنوبی - طبس

زندگی نامه

نوزادی که در سحرگاه یکی از روزهای اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۷ چشم و چراغ خانواده ی محمدحسین در روستای ملوند از توابع بخش دستگردان طبس گردید نامش را محمدهاشم گذاشتند . او در یک خانواده ی مستضعف روستـایی که از راه کشـاورزی و دامـداری زنـدگی را اداره و با زحمـات و تلاش های فـراوان مخارج زندگی را تهیه می کردند رشد کرد و توانست در همان روستا تا کلاس ششم نظام قدیم آموزش و پرورش تحصیل نماید .پس از فراغت از تحصیل وضعیت اقتصادی و معیشتی خانواده اقتضا می کرد که او به کاری مشغول شود لذا کارگری و کشاورزی را در روستا پیشه کرد تا دوران سربازی اش فرار سید و آنگاه جهت خدمت وظیفه به شهر زابل و پس از گذشت چهارماه خدمت محمدهاشم به شهر ساری منتقل و خدمت خود را به پایان رسانید چون خدمت وظیفه تمام شد به لحاظ فراهم بودن شرایط و بنا به درخواست والدین با دختری در زادگاه خود ازدواج کرد و مجدداً کار کارگری و کشاورزی و دامداری را در روستا جهت تأمین معیشت خانوادگی خود ادامه داد . همزمان با تشکیل بسیج در روستا به عضویت پایگاه امام حسن مجتبی (ع) درآمد. و چون سایر بسیجیان پایگاه در انجام وظیفه و در راستای حفاظت و حراست همه جانبه از نظام و انقلاب اسلامی و همچنین جذب کمک های نقدی و جنسی و تبلیغ برای حضور نیروها در جبهه های نبرد حق علیه باطل از هیچ کوششی دریغ نکرد و سرانجام در سال ۱۳۶۵ برای فراگیری یک دوره آموزش اعزام به جبهه به مرکز آموزش بسیج شهرستان طبس و بعد از آن برای تداوم آموزش به  تربت حیدریه اعزام و بعد از اتمام دوره ۴۵ روزه علی رغم اینکه چند روزی از رحلت پدرش نگذشته بود همراه با دوازده نفر از اهالی روستای ملوند در قالب کاروان بزرگ سپاهیان حضرت محمد(ص) از طبس عازم جبهه شد .

بعد از حضور چند ماهه در جبهه توفیق پیدا کرد تا همراه با سایر همرزمانش در عملیات بزرگ کربلای ۵ در منطقه عمومی شلمچه و شرق بصره که با رمز مقدس یا زهرا (س) شروع شد شرکت نماید در این عملیات یک پای او قطع گردید و پای دیگرش نیز جراحت زیادی برداشت او را به بیمارستان شهید بقایی اهواز و از آنجا به بیمارستان شهید چمران انتقال دادند

منتهی خون ریزی زیاد و ترکش هایی که بر سایر اعضای بدن محمد هاشم نشسته بود باعث شد تا در تاریخ ۱/۱۱/۶۵ در حالی که سه فرزند، دو پسر و یک دختر به یادگار گذاشت به فیض عظیم شهادت نایل شد.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."








طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات