سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
پرواز دیده‌بان

افسانه حیدری در کتاب «پرواز دیده‌بان» به زندگی برادر شهید خود، حشمت الله حیدری می‌پردازد.

وی در بخش مقدمه کتاب با اشاره به مشاهده‌ فراخوان بنیاد شهید برای مسابقه داستان‌نویسی «رؤیاهای صادقه شهیدان » نوشته است: «به یاد روزهای پر مرارت برادرم و رؤیای صادقه او افتادم. سر ذوق آمده، بخشی از زندگی برادر شهیدم را در قالب داستان کوتاه نوشتم که مورد توجه بنیاد شهید قرار گرفت. پس از آن تصمیم گرفتم زندگینامه نسبتاً کاملی از شهید حشمت‌اله حیدری بنویسم.»


این کتاب در 10 فصل با عنوان‌های کودکی و نوجوانی، سال‌های رزم در نوجوانی و جوانی، شهید حشمت‌اله حیدری از نگاه هم‌رزمان، پس از جنگ، بروز بیماری، عروج، روزهای بازگشت، شهادت، پس از شهادت و تصاویر خاطرات این جانباز شهید را روایت می کند.

در صفحه 168 کتاب می خوانیم: مادر شهید: «سه سال بعد از شهادت حشمت‌اله، توفیق زیارت خانه خدا را پیدا کردم. مثل همیشه جای خالی‌اش را در این زیار‌ت‌ها حس می‌کردم. من همیشه به حضور فرزند شهیدم در زندگی‌ام باور قلبی داشته‌ام.

دستم توی دست آیت‌اله بود و داشتم طواف می‌کردم. در حال چرخیدن به دور خانه خدا بودم که یکدفعه دیدم یک نفر با لباس بسیجی آمد و درست مقابلم ایستاد. من هم بی‌اختیار ایستادم. نگاهش که کردم دیدم حشمت‌اله است! با خودم گفتم خدایا مگر می‌شود؟ یعنی این حشمت‌اله من است؟

همانطور ایستاده بود و حرف نمی‌زد؛ فقط نگاهم می‌کرد... خیلی هوای دیدنش را کرده بودم. اصلاً به نیت او داشتم طواف می‌کردم. یک آن به سمتم آمد و بعد از جلوی چشمم محو شد؛ به خودم که آمدم، دیدم یک چیزی توی دستم هست؛ مشتم را که باز کردم، یک تسبیح عقیق هفت مهره دو رنگ و ریزی دیدم که می‌درخشید. با دیدن تسبیح، به گریه افتادم. خدا می‌داند حال عجیبی داشتم...»

۱۲۱بازدید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."







طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات