شهید عبدالعلی بهزادی راد
نام پدر: احمد
تاریخ تولد: 1-2-1341 شمسی
محل تولد: خوزستان - دزفول
پاسدار وظیفه
نام پدر: احمد
تاریخ تولد: 1-2-1341 شمسی
محل تولد: خوزستان - دزفول
پاسدار وظیفه
مجرد
هدایت اتش
تاریخ شهادت : 20-12-1364 شمسی
محل شهادت : فاو-والفجر8
گلزارشهدا:شهیدآباد
خوزستان - دزفول
هدایت اتش
تاریخ شهادت : 20-12-1364 شمسی
محل شهادت : فاو-والفجر8
گلزارشهدا:شهیدآباد
خوزستان - دزفول
عباسعلی امامی:
شهید بهزادی جمعی آتشبار۴ توپخانه ۱۳۰میلی متری
نحوه شهادت: درحالی که مدارک کنکور خود را اماده کرده بود تا بعد از ظهر که ماشین غذا می اید به او بدهد هواپیماهای بعثی عراق مواضع آتشبار را بمباران کرده و ترکشی به گردن او اصابت کرد و در دانشگاه شهادت قبول شد
شهید عبدالعلی بهزادی راد برحسب وظیفه ای که داشت علاوه برمدتها تلاش وفعالیت در بسیج مسجد محل و پاسداری سرانجام جهت گذراندن دوران خدمت مقدس سربازی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در یگان توپخانه پانزده خرداد اصفهان مشغول گردید.پس از یکدوره آموزشی به جبهه های نور علیه ظلمت در منطقه جنوب اعزام گردیده وبا توجه به علاقه ای که به نوحه خوانی وشرکت در مراسم دعا داشت هر بار که برای چند روز مرخصی به دزفول میامد به جمع آوری نوحه می پرداخت تا در مراسم دعا در کنار عزیزان رزمنده بتواند در این راه خدمتی کند وبعدا” دوستان او در این مورد خاطراتی چند تعریف نمودند.در این اواخر چنان انس والفت با جبهه پیدا کرده بود که از یکی از نامه هایشان چنین میخوانیم:
“واقعا” در این مکان (جبهه)ودر کنار رزمندگان جبهه های نور، انسان ساخته می شود از معارف اسلامی وقرانی گرفته، احکام شرعی ومسایل اخلاقی همه از الطاف وتوجهات خداوند است که برای ما کلاس انسان سازی است باید اذعان نمود که انسان هرچند هم از نظر اعتقادی ضعیف باشد در این مدرسه(جبهه)ساخته می شود.
“واقعا” در این مکان (جبهه)ودر کنار رزمندگان جبهه های نور، انسان ساخته می شود از معارف اسلامی وقرانی گرفته، احکام شرعی ومسایل اخلاقی همه از الطاف وتوجهات خداوند است که برای ما کلاس انسان سازی است باید اذعان نمود که انسان هرچند هم از نظر اعتقادی ضعیف باشد در این مدرسه(جبهه)ساخته می شود.
دل نوشته ی سید حبیب حبیب پور در رثای شهید عبدالعلی بهزادی راد :
ساده زیستی شهید عبدالعلی بهزادی راد زبانزد بچه های گردان بود . قبل از اعزام به جبهه ، مختصر وسایل خود حتی لباسش را در راه خدا بخشید و فقط برای خود یکدست لباس رزم باقی گذاشت.
هنوز هم صدای گرم و شور آفرین نوحه خوانی اش در گوش بچه های رزمنده طنین انداز است و عشق و ارادت به امام حسین(ع) وصف ناشدنی بود تا جایی که همیشه می گفت : من حاضرم تمام هستی و وجود خود را فدای امام حسین(ع) کنم .
او علمدار هیأت بود . در شهر دزفول عَلمی داشت به نام عَلم حضرت عباس که ماه محرم هر سال ، آن را آماده می کرد. در روزهای عزاداری بر دوش می کشید و در جلوی هیأت می درخشید .
روزی که بدن پرپرشده اش را بعد از عملیات والفجر ۸ به سوی گلزار شهیدآباد تشییع می کردند ، علم او بر دوش مشایعت کنندگان بود و در کنار تابوتش چشمها را به اشک نشانده بود. تا گلزار شهدا هنوز فاصله زیادی بود که ناگهان علم از وسط شکست و بر روی زمین افتاد . گویی او طاقت نداشت کسی جز بهزاد او را حمل کند .
ساده زیستی شهید عبدالعلی بهزادی راد زبانزد بچه های گردان بود . قبل از اعزام به جبهه ، مختصر وسایل خود حتی لباسش را در راه خدا بخشید و فقط برای خود یکدست لباس رزم باقی گذاشت.
هنوز هم صدای گرم و شور آفرین نوحه خوانی اش در گوش بچه های رزمنده طنین انداز است و عشق و ارادت به امام حسین(ع) وصف ناشدنی بود تا جایی که همیشه می گفت : من حاضرم تمام هستی و وجود خود را فدای امام حسین(ع) کنم .
او علمدار هیأت بود . در شهر دزفول عَلمی داشت به نام عَلم حضرت عباس که ماه محرم هر سال ، آن را آماده می کرد. در روزهای عزاداری بر دوش می کشید و در جلوی هیأت می درخشید .
روزی که بدن پرپرشده اش را بعد از عملیات والفجر ۸ به سوی گلزار شهیدآباد تشییع می کردند ، علم او بر دوش مشایعت کنندگان بود و در کنار تابوتش چشمها را به اشک نشانده بود. تا گلزار شهدا هنوز فاصله زیادی بود که ناگهان علم از وسط شکست و بر روی زمین افتاد . گویی او طاقت نداشت کسی جز بهزاد او را حمل کند .
پاسدار وظیفه شهید عبدالعلی بهزادی راد فرزند احمد متولد ۱۳۴۱ شهادت ۱۳۶۴/۱۲/۲۰ عملیات والفجر ۸ جبهه اروند رود مدفن گلزار شهید آباد.
سلام هم سنگرم . یادت بخیر . شما ره صد ساله را یک شبه طی کردید و غم هر یک شبه فراغ شما برای ما جا ماندگان غافله عشق صد ساله شده . یادت بخیر . ما را از یاد نبرید به خدا .