شهید سیدجعفر جوینده
نام پدر: سیداحمد
تاریخ تولد: 1-9-1343 شمسی
محل تولد: تهران
پاسدار-متاهل
بی سیم چی
تاریخ شهادت : 22-10-1365 شمسی
محل شهادت:شلمچه -کربلای۴
گلزارشهدا:علی ابن جعفر
بلوک:1 ردیف:16 شماره مزار:153
قم
مبادا از مرگ من ناراحت شوی
سید جعفر جوینده در وصیتنامه ابراز می دارد:«پدرم، درود خدا بر تو باد که با امضاء نمودن رضایتنامه برای من، در حقیقت شهادتنامه مرا امضا نمودی. مادرم، چون کوه استوار باش و فکر مکن که جوانت از دنیا رفته...مادرم، مبادا از مرگ من ناراحت شوی... برادرم، اگر بعد از من باز هم جنگ بود، جبهه را از یاد نبر... مادرم و پدرم، اگرچه در طول زندگی کوتاهم، فرزند خوبی برایتان نبودم، ولی...مرا حلال کنید... پدر عزیزم و ارجمندم...امیدوارم که این حقیر را عفو بفرمایید. چونکه من در مدت زندگیم شما را آزار دادم و حالا هم حتی بعد از مرگم نیز شما را دردسر می دهم... پدر عزیز و ارجمندم، بعد از شهادت من، همسرم هر وقت که خواست، می تواند ازدواج کند... و یک خواهش از شما دارم. و (آن) این است که هر موقع سر نماز و دعا هستید، همسر من را دعا کنید... چونکه واقعاً اسوه بود و حق همسرداری را ادا نمود، گرچه این زندگی شیرین کوتاه بود.»
یک شب به رفتنش بود که شب تا صبح را بیدار بود من خیلی کنجکاو شده بودم که بدانم این شبها چه کاری انجام میدهد همینطور که نگاهش میکردم او هم متوجه من شد و کاری که میخواست را انجام نمیداد چون الکی خود را به خواب زدم. بعدش هم شاهد نماز خواندن او شدم، به هیچ وجه نمیگذاشت متوجه نماز شب خواندنش شوم. صبح که بیدار شدم گفت مادر تو دیدی که من نماز میخواندم؟ هر چه تلاش کردم که متوجه نشوی ولی نشد مادر جان یک روز نروی پیش همسایهها و بگوییی که من نماز شب میخوانم مادر بین خودمان بماند. قبل از مرگم به هیچ وجه نمیخواهم کسی متوجه این موضوع شود.
راوی: مادر شهید
هر وقت که که از جبهه میآمد قوطیهای کنسرو، مربا .... را از مردم جمع آوری میکرد و موقع رفتن برای سایر رزمندگان می برد و موقع جمع آوری هم به مردم میگفت که من فلان روز میخواهم بروم اگر کسی میخواهد کمک کند بیاورد درب منزلمان تحویل دهد. او همیشه به فکر هم رزمان و دوستانش بود.
راوی: مادر شهید