شهید داود معنایی
تاریخ 4/1/1342 در فصل بهار از روستای کرمعلی وند در حوالی شهرستان ایذه از خانواده ای متدین و مذهبی نوزادی متولد شد که پدر و مادرش خوشحال و شکرگزار از خداوند نام داود را برای او انتخاب می کنند.
داود دوران کودکی خود را همچون دیگر کودکان روستا با شور و شیطنت های کودکی خود را سپری کرد و به دلیل نبود مدرسه در روستا به همراه دوستش در روستای همجوار درس می خواند. آموزگاران مدرسه به خاطر اخلاق و رفتار و گفتارش احترام خاصی برایش قائل بودند. او همه وقت در حال کمک کردن به اهالی روستا بود و از آنجا که پسر بزرگ خانواده بود، رابطه ی صمیمی و عاطفی با پدر داشت، همواره کمک حال پدر می شد، با گذراندن دوران ابتدایی و شروع دوران راهنمایی به شهرستان ایذه آمد و همراه با دوستش در مدرسه جلال آل احمد ثبت نام و برای اسکان خود، اتاقی را اجاره کردند. از آنجا که هر دو از نظر وضع مالی وضعیت خوبی نداشتند با پیشنهاد داود شبانه درس می خوانند و روزها کار می کردند. در کنار دیگر هم اتاقی هایش روزگار را سپری می کند و تحصیلات خود را تا سوم دبیرستان ادامه می دهد.
به خاطر پاکی در کلام و نماز و روزه و دوری از دروغ و تهمت و اخلاق خوب و صداقت و راستگو بودنش همه او را دوست داشتند و باعث تأثیرگذاری بر هم اتاقی هایش می شد تا آنها هم نماز بخوانند و خود به نماز اول وقت و عبادت شبانه اهمیت خاصی می داد. عاشق حضرت امام حسین (ع) بود و در نمازهای شب همیشه از مولایش می خواست که شهید گمنام باشد.
با توجه به علاقه زیادی که به سپاه داشت، در سال 1361 به عضویت این نهاد مقدس درآمد و پس از گذراندن آموزش های عمومی و تخصصی جهت جذب نیروهای مومن و انقلابی جزء گزینش سپاه درآمد و به عنوان محقق به کار مشغول شد، اما این مسئولیت روح بلند و بی قرار ایشان را سیراب نکرد و بارها با مسئولین سپاه جهت رفتن به جبهه صحبت کرد که در نهایت موفق شد رضایت فرمانده سپاه را جلب کرده و به جبهه اعزام گردد تا رشادت و شهامت های دلیرانه اش را به همگان ثابت کند. به تیپ امام حسن مجتبی (ع) گردان ادوات اعزام گردید. سرانجام در سن 20 سالگی در عملیات خیبر در منطقه هورالعظیم در روز 8/12/1362 با اصابت گلوله دشمن به انبار مهمات در همان نزدیکی که داود در حال شلیک خمپاره 81 بود، در مقابل چشمان دوست صمیمی اش علی نوذرپور به درجه رفیع شهادت نائل گردید و روح بلندش در آب های هورالعظیم آرام گرفت و به دیدار معبودش شتافت.
بعد 21 سال انتظار جاودانه در تاریخ 28/3/1383 شهادت وی را اعلام کردند.
سنگ یادبودی برای این شهید جاوید الاثر در قبرستان روضه الزهرای شهرستان ایذه، قطعه شهدا به یادگار گذاشتند تا میعادگاهی برای زائران کوی ولایت و شهادت باشد.
وصیت نامه ی شهید داود معنایی:
درود فراوان بر شهیدان غرقه به خون اسلام از هابیل تا امام حسین(ع) و از امام حسین(ع) تا آخرین شهید جنگ تحمیلی و درود فراوان بر رهبر کبیر انقلاب ابراهیم زمان خمینی بت شکن، حمد و سپاس خدایی را که به من این نیرو را داده است که بتوانم به رهبری این ابر مرد تاریخ، حسین زمان خمینی بت شکن با کفار مشرکین بجنگم. حمد و سپاس خدایی را که به من قدرت شناخت داده است تا اینکه توانستم راه مستقیم را از تمام راه های انحرافی تشخیص بدهم و مؤمنین باید همیشه در حال مبارزه و حرکت در راه خدا باشند و با دشمنان خدا و رسول در ستیز باشند، زیرا که یک بعد ایمان جهاد در راه خداست. در میدان جهاد است که انسان تقوای الهی پیدا می کند و آن را حفظ می کند، زیرا جهاد سیاسی تقوا است.
می دانم جنگ محل آزمایش مردان خداست و در این میدان است که افراد شناخته می شوند و هم اکنون که گروهی از یزیدیان با تمام وسایل جنگی اهدایی شرق و غرب با جمهور اسلامی ایران حمله ور شدند، فرصت را غنیمت شمارید و با آنان بجنگید، چون آدم در همه ی زمان ها و مکان ها نمی تواند شهید شود یا آن جنگ را جهاد بنامد.
این نهضت و انقلاب از نهضت و انقلاب حسین(ع) سرچشمه گرفته شده است. رهبر این انقلاب حسین زمان و پاسداران این انقلاب علی اکبرها و قاسم های زمان هستند و هرکس که به ندای امام لبیک بگوید مثل اینکه به ندای هل من ناصرا ینصرنی حسین(ع) در روز عاشورا لبیک گفته است.
خداوندا! یاوران حسین(ع) را در این نبرد قوت ده تا بر دشمن زبون فائق آیند.
خداوندا فتح و نصرتت را بیش از بیش بر این امت مرحمت فرما به حق در این چند سال ثابت کردند دنباله روی راه حسین بن علی(ع) هستند. بارالها! شهادت فرزندان این امت را در راهت قبول بفرما. من به عنوان یک فرد مسلمان و به حکم شرعی الهی که داشتم قدم در این راه نهادم. خداوند بزرگ را شکر می کنم که لیاقت این را داشتم که در این راه حرکت کنم. خداوندا! تو گواه باش که هدف ما در این جنگ جز گسترش حق، عدالت و سرنگونی ستمگران چیزی دیگری نیست.
ای مردم ما جوانانی را از دست دادیم که جزو بهترین جوانان بودند و هدفشان حفظ و برقراری اسلام و قرآن بود. پس وظیفه ی شما مردم در برابر این خون های پاک عمل به اسلام و اطاعت از نایب امام زمان (عج) و استمرار راه انبیاء است. تو را به خدا، امام را تنها نگذارید. خدایا! توفیق ده که تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خون خود در راه تو مبارزه کنیم.
خدایا! به عزت و جلالت سوگند هنگامی که هدف گلوله ای دشمن قرار می گیریم دل و قلب ما را متوجه این دنیا فانی نگردان، بلکه فکر تو را میان قلب ما جاری گردان.
اما ای حسین جان !در کربلا، تو یک به یک شهداء را در آغوش می کشیدی و می بوسیدی و وداع می کردی. آیا ممکن است هنگامی که من نیز به خاک و خون خود می غلطم دست مهربان خود را بر سر من بکشید.
در شب های جمعه برایم دعای مغفرت بخوانید تا خدا از گناهان بگذرد صبر را پیشه سازید که خدا صبرکنندگان را دوست دارد و به خدا توکل کنید که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.
پدر جان، دنیا با تمام زرق و برقش خواهد رفت و این دنیا با کسی وفا نخواهد کرد. انسان در این دنیا مسافری است که در غریبی به سر می برد و پس از چندی به وطن خود باز می گردد و هیچ انسان عاقلی فریب این دنیا و مال و ثروت و جا و مکان آن را نمی خورد، زیرا این ها همه زود گذرند و به سرای دیگر خواهد رفت و در اینجا فقط عمل صالح به درد انسان می خورد آنکس که به من جان داد اینکه جانم را خرید و من هم با کمال میل جان را فروختم و باز می گردم (انا لله و انا الیه راجعون) بدانید که بی هدف نبوده ام و هدف داشته ام و هدف من شهادت بود.
ای پدر و مادرم، اگر جسد من پیدا نشد ناراحت نباشید، زیرا ما بسوی خدا می رویم و اگر خواستید گریه کنید برای امام حسین (ع) گریه کنید، زیرا شما مرا ازدست نداده اید مرا هدیه کرده اید و بدانید که شهید همیشه زنده است و چیزی را از دست نخواهید داد زیرا من یک امانت بودم نزد شما و مال خدا هستیم و از خود چیزی نداریم.
بعداز مرگ من کاری نکنید که دشمن از شما خوشحال شود برخدا توکل کنید و صابر باشید که خدا با صابرین است و توکل کنندگان را دوست دارد. می دانم برای من رنج های فراوان کشیده اید اینها تا ابد فراموش نمی شوند هر چند که نتوانستم در این دنیا جبران کنم ولی امید است در آخرت جبران کنم ما هم از خداییم و به سوی او می رویم در آخر از شما می خواهم که در برنامه هایی دینی کوشا باشید و برادران و خواهرانم را طوری تربیت کنید که رستگار شوند و در آخر از تمام خویشاوندان دوستان و آشنایان و هرکس که حقی برمن دارد حلالیت می طلبم.