سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
شهید نوری- براتعلی
جانبازشهید براتعلی نوری
نام پدر: عبدالرحمن
تاریخ تولد: 10-3-1340 شمسی
محل تولد: اصفهان - مبارکه - دیزیچه
تاریخ شهادت : 2-2-1386 شمسی
پاسدار
دیدبان
گلزار شهدا: نکواباد1
شهر:اصفهان - مبارکه

چندی‌است جان به حجم تنت جا نمی‌شود             
هی سرفه می­کنی و نفست وا نمی‌شود
                 
دکتر که عکس‌های تو را دیده   بود،   گفت        
این زخم کهنه است و مداوا  نمی‌شود

 طعنه  زد   به   دختر   تو،   همکلاسی  ‌ او  
  این سرفه‌ها  برای  تو،   بابا  نمی‌شود

 من با  تو  سوختم  که بدانم  چه  می‌کشی
« احساس سوختن به تماشا نمی‌شود»
زندگی نامه شهید:
به محله نکوآباد رفتیم تا شرح حال این شهید جانسوز را از زبان خانواده‌اش بشنویم و به قلم بگیریم. همسر او در حالی که مثل باران اشک می­ریخت، از درد و رنج او در مدت سال‌های بسیار سخن به زبان آورد که با چه زجر و مشقتی با آثار به‌جامانده شیمیایی در بدنش مبارزه و آنها را تحمل می­کرد. از او گفت که سرفه‌های جانفرسایش یک لحظه قطع نمی­شد و در پی هر سرفه آثار درد و رنج نیز بر صورتش هویدا می­شد. همسر شهیدش حکایت می­کرد که پاسدار اسلام بود و در جنگ تحمیلی، مأموریت‌های بسیاری را به انجام رساند و در اکثر عملیات‌ها شرکت داشت، و بالاخره از او گفت که چگونه پس از سال‌ها رنج و عذاب به دیدار معبود شتافت. 
شهید جانباز براتعلی نوری در سال 1340 در یکی از محله‌های شهر دیزیچه به نام نکوآباد دیده به جهان گشود. دوران تحصیلات این شهید بزرگوار مواجه با انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) بود. او هم همانند دیگر جوانان این مملکت در پیروزی انقلاب سهم بزرگی داشت و با شروع جنگ تحمیلی پا به جبهه جنگ گذاشت.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، استکبار جهانی که از پیروزی ملت ایران سخت برآشفته شده بود، صدام را به جنگ با مردم ایران تشویق و تجهیز کرد. با حمله صدام به مرزهای کشور عزیزمان، جنگ بین ایران و عراق شروع شد و جوانان غیرتمند ایران گروه گروه از هر شهر و دیاری به جبهه رفتند تا داغ تصرف میهن اسلامیِ‌مان را به دل دشمنان این مرز وبوم بگذارند. براتعلی نوری که در اوج جوانی بود نیز درس و مدرسه را رها کرد تا به فوج عظیم مدافعان اسلام بپیوندد. او از سال 1359 تا 1361 در لباس مقدس بسیج مدافع راستین و خستگی‌‌ناپذیر کشور اسلامی بود و در سال 1361 به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران درآمد. از آن به بعد بود که شهید نوری در لباس مقدس سپاه پاسداران حضوری دایم در جبهه‌های حق علیه باطل داشت. او ابتدا به لشکر نجف اشرف رفت و درآن لشکر با مسئولیت‌هایی که به عهده گرفته بود، در خط مقدم جبهه به قلب دشمن یورش می‌برد. شجاعت غیورمردان لشکر نجف اشرف، لرزه بر اندام دشمن می‌انداخت و براتعلی نوری یکی از دلیرمردان این لشکر بود که در عملیات‌های مختلف بارها به قلب دشمن بعثی حمله‌ور شده بود. او از خود رشادت‌های بی نظیری بروز داد. 
عملیات کربلای 5 عملیات بزرگی بود که تحت فرماندهی قرارگاه خاتم‌الانبیاء و چهار قرارگاه تحت کنترل آن، یعنی قرارگاه قدس، کربلا و نجف اشرف با به‌کارگیری ده لشکر از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و پشتیبانی نیروی زمینی و هوایی و هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی انجام شد. شهید براتعلی نوری در منطقه شلمچه نیز ازجان‌گذشتگی بسیار از خود نشان داد. دشمن که در هر عملیاتی شکست می‌خورد، با کمال نامردی و به دور از انسانیت و وحشیانه به شلیک بمب‌های شیمیایی متوسل ‌شد. این بار نیز تاب شکست سنگین را نیاورد و ناجوانمردانه این منطقه را با بمب‌های شیمایی مورد حمله قرار داد که براتعلی نیز مسموم می‌گردد.
شهید براتعلی نوری به‌راستی قهرمانی بی‌نظیر بود و تمام  تاول‌های ریه‌اش را به هیچ گرفت و سرفه‌های کشنده نتوانستند او را به این راحتی از پای درآورند. او شجاع‌تر از این بود که به این زودی‌ها تسلیم زخم‌های درونش شود. هرچند زخم شهادت دوستان همرزمش دل او را چاک کرده بود، اما قدرت ایمان هنوز او را سرپا نگاه داشته بود. او باز هم به جبهه می‌رفت و به کارش در جبهه ادامه می‌داد. در سال 1367 جنگ به پایان رسید و او ده سال با سرفه‌های کشنده‌ زندگی کرد و در ادامة خدمت، به پادگان شهید غازی اصفهان رفت و در آن پادگان به خدمت خود ادامه داد. او هر لحظه با درد دست و پنجه نرم می‌کرد. زخم‌های ریه­اش هر روز عفونی‌تر می‌شدند. در سال 1372 دیگر نتوانست در محل خدمت خود حاضر شود؛ چون ریه‌اش به‌کلی از کار افتاده بود و از دست پزشکان هم کاری برنمی­آمد. بارها ریه‌اش را جراحی کردند، ولی زخم‌ها دست‌بردار نبودند تا آنکه دیگر توان مقاومت را از او گرفتند و سرانجام در 86/2/1 در آسمانی که آرزویش را داشت، پرواز کرد.

گزیده ای از وصیت‌نامه شهید :

پس به نام او که همه از اوییم و بازگشتمان به سوی اوست؛ اویی که همه چیز در یَد قدرت اوست؛ اویی که همه گردش کُرات به اراده اوست.
در این روزها که اسلام از هر سو مورد هجوم و تجاوز دشمنان قرار گرفته است، وظیفة شرعی همة مسلمانان آزاد اندیش است که برای دفاع از مرزهای اسلام، خود را مهیّا کنند. آمریکا و همپیمانانش بدانند که ملت ما یک‌بار آنان را در جنگ با عراق رسوا نمود و به جهان ثابت کرد که برای دفاع از دین و میهن لحظه‌ای غفلت نخواهند نمود؛ حتی به قیمت جانشان. زندگی زمانی زیباست که انسان‌ها در راه معبودشان عاشقانه کوله بار سفر بربندند و در راه دفاع، هجرت کنند و به جهاد بپیوندد و در رزمگاه حق و باطل حاضر و ناظر باشند و جان‌ها فدا کنند و شهادت‌ها پذیرند و پیروزی حق را آشکار سازند. عاملی که جهان را به سوی فساد و تباهی سوق می‌دهد، اخلاق فاسد شیطانی و هرزه‌گری‌است. چیزی که روح اسلام را احیا می‌کند و دنیا را سراسر نور و محبت و پاکدامنی می‌کند، اخلاق فاضله انسانی و الهی است.
سپاهیان اسلام فریادگران توحیدند و پیکارگران راه خدا. حضور دایمی خود را در صحنه سیاست و مبارزه با جهانخواران و مزدورانشان چه در داخل و چه در خارج حفظ نموده و هرگز حتی برای لحظه‌ای دشمنان خدا و محمد (ص) و آل محمد را مهلت و فرصت حیات و زندگی ندهند.

بیا  مادر حلالم کن که عزم  ترک  جان دارم
به  دیدار  دل‌افروزی  عروج  آسمان دارم

به  گلگشت  بهاران  لالة  خونین  اگر  دیدی
اگر  برگ  گل یاسی  در آن گلزار بوییدی

اگر طفل شهیدی را ز جان دل   تو  بوسیدی
اگر  یک دامن لاله ز صحرا و دمن  چیدی

مکن شیوَن که من در راه جانان می‌سپارم سر
همی ترسم  نیابم جان مادر، فرصتی دیگر

   کنون  جان  من  و  دیدار  طاقت‌سوز  پیغمبر
روانم  باده  می‌خواهد  ز دست ساقی کوثر
حلالم  کن   که  مقصد   بارگاه  کبریا  باشــد
به‌سر  عشق شهادت  در طریق  آشنا  باشد
منبع:شهدای محله نکو آباد



نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."








طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات