سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
شهید مهدی مظاهری-فرماندهی توپخانه لشکر14 امام حسین(ع)

مهدی مظاهری در ششم آبان ماه ۱۳۴۰ در اصفهان دیده به جهان گشود .مهدی مظاهری در دوران انقلاب اسلامی به اتفاق دوستانش که هستۀ مخفی ایجاد کرده بودند. فعالیتهای ضد رژیم پهلوی داشتند. او سال 1359 در کسوت بسیجی به کردستان اعزام شد و در آزادسازی و پاکسازی آن خطه از لوث وجود ضد انقلاب جنگید. سپس به جنوب، محور دارخوین رفت و در عملیات ثامن الائمه برای شکست حصر آبادان شرکت کرد.

در عملیاتهای طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس و کلیه عملیاتهای که لشکر امام حسین(ع) شرکت میکرد، حضوری فعال داشت. مهدی مظاهری ابتدا در ادوات و سپس در توپخانه خدمت کرد. در عملیات فتح المبین فرمانده آتشبار 105 میلی متری بود و در ادامه فرمانده گردان 130 میلی متری شد. وی در عملیات افتخارآفرین والفجر8 مسئول تطبیق آتش توپخانه لشکر امام حسین(ع) شد.

او در طی سالهای جنگ به یک فرمانده با تجربه و کارآزموده تبدیل شده بود، لذا در عملیات کربلای 5 توسط شهید خرازی به فرماندهی توپخانه لشکر منصوب شد. در آن جنگ سخت و پیچیده که جنگ آتش و توپخانهها بود، با رشادت کامل از عهدۀ ماموریت برآمد.

مظاهری پیوسته به خط مقدم سرکشی میکرد تا از موثر بودن آتش اطمینان حاصل کند و با فرماندهان تیپ و گردانها هماهنگ شود.

5 بهمن 65 در یکی از این حضورها در خط مقدم با پاتک دشمن مواجه شد وبه مقابله با آن برخاست. ضمن دفع حملۀ دشمن خود نیز با اصابت ترکش خمپاره به سرش مجروح شد و حین انتقال به عقب آمبولانس مورد بمباران هوائی دشمن قرار گرفت.

سرانجام مهدی مظاهری به ملاقات معشوقی که سالها به دنبالش بود نائل شد.

از سمت راست: شهید حسن غازی (فرمانده گروه توپخانه ۶۱ محرم و اولین فرمانده گروه موشکی ۱۵ خرداد) – جانباز سید حبیب اعتصامی – شهید مهدی مظاهری فرمانده توپخانه لشکر امام حسین (ع)






شهید مهدی مظاهری:

فرزند محمود در16 آبان1340ش در محلة کوهانستان در خیابان آتشگاه به دنیا آمد. دوران کودکی را در خانواده­ای متدیّن گذراند. دوره ابتدایی و راهنمایی را در محله خود و دوره تحصیلات متوسطه را با موفقیت در هنرستان فنی شاه عباس در خیابان فروغی در سال 1360ش به پایان برد. وی از کودکی شاداب و اهل تلاش و کوشش بود و در حین تحصیل تابستانها سرکار می­رفت. مهدی به ورزش علاقه داشت و در تیم فوتبال مدرسه کاپیتان بود و در کوهنوردی گروهی همراه با جوانان محله کوهانستان و گورتان مشتاقانه شرکت می­کرد.

با شروع انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییها حضوری مؤثر داشت و در جلسات مذهبی و دینی شرکت می­کرد. با روحانیون و انقلابیون مذهبی ارتباط داشت و در پخش اعلامیه­ های افشاگرانه علیه رژیم پهلوی فعالیت می­کرد. مهدی با عشق و علاقة فراوان به دفاع و حمایت از انقلاب اسلامی می­پرداخت و با شروع حوادث انقلاب اسلامی خود را وقف فعالیت­های انقلابی کرد.

 پس از اخذ دیپلم هنرستان به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان درآمد و به دورة آموزشی پادگان 15 خرداد اعزام شد. تیزهوشی و شجاعت وی موجب شد تا سریعاً مراحل رشد را پشت سرگذارد و یکی از مربیان آموزشی شود. مهدی که مجاهدی خستگی ناپذیر بود برای دفاع از انقلاب اسلامی مدتی به کردستان رفت و پیش از عملیات طریق القدس و آزادسازی بستان به جبهه­ های جنگ تحمیلی به جنوب رفت و در واحد ادوات تیپ امام حسین علیه­ السلام مشغول به کار شد.

 وی سپس به واحد توپخانه 105میلی­متری منتقل شد. از آن پس همواره تا هنگام شهادت در عملیات گوناگون در جبهه­های جنگ تحمیلی در یگان توپخانه حضور داشت. مهدی به دلیل زیرکی و توانائی­های جسمی از ابتدا در واحد توپخانه خوش درخشید و مسؤولیت تطبیق آتش گردان توپخانه 130میلی­متری را برعهده داشت. واحد توپخانه تیپ امام حسین (علیه­ السلام) پس از به غنیمت گرفتن تعدادی از توپ­های 130میلی متری در عملیات طریق ­القدس به وسیله سردار جانباز سیّد حبیب اعتصامی تشکیل شد و برای نخستین بار در ضد حمله­ های ارتش بعثی عراق به منطقة چزابه استفاده شد. در عملیات فتح­ المبین در آغاز سال 1361ش دهها توپ 130میلی­متری نو به غنیمت گرفته شد و یگان توپخانه لشگر به دو گردان توپخانه تجهیز گردید .

تلاش فراوان و استعداد عالی مهدی سبب شد تا در عملیات رمضان به معاونت فرمانده آتشبار 130میلی متری منصوب شود. مهدی در عملیات والفجر2، فرمانده گردان توپخانه 130میلی­متری بود. وی بر اثر لیاقت و شایستگی در عملیات خیبر، بدر، والفجر8 از فرماندهان مؤثر یگان توپخانه لشکر گردید و در عملیات والفجر8 در فاو به معاونت رضا سلیمانی فرماندهی توپخانه لشکر امام حسین (علیه­السلام) منصوب شد در همین عملیات مهدی با هدایت آتش مؤثر توپخانه از رزمندگان اسلام در شبه جزیره فاو پشتیبانی کرد. سرانجام وی با انتقال سردار سلیمانی از توپخانه لشکر در عملیات کربلای4و5 به فرماندهی این یگان انتخاب شد. وی در عملیات کربلای5 با هدایت آتش پرحجم و مؤثر علیه قوای ارتش بعثی عراق حماسه آفرید.

 مهدی پیش از عملیات کربلای5 چند روزی برای دیدار خانواده خود به مرخصی رفت و پس از بازگشت خود را به جبهه­ شلمچه رساند و به آقای سیّد اصغر اعتصامی مشاور آتش فرماندهی لشکر بیسیم زد و می­گفت: «بیا عقب، سیّد اصغر فکر می­کرد که وی کار مهمی دارد و به عقب رفت و هنگامی که مهدی را ملاقات کرد، وی گفت: هر چه خیر و خوبی است برای خود می­خواهی. پس ما چی و سیّد را مجبور کرد، جایش را با او عوض کند» و خود به منطقه عملیات رفت.

 شهید خرازی فرماندهی لشکر امام حسین (علیه­السلام) درباره وی گفت: «مهدی در ضمن اینکه یک طراح نظامی کارکشته­ای بود، خیلی امین و متدین بود و سعی می­کرد که با آتش کمتر ضربات بیشتری را بر دشمن وارد کند» .

مهدی پس از 5 سال حضور خستگی­ ناپذیر و حماسه آفرین در جبهه­ های جنگ سرانجام در منطقة شلمچه بر اثر اصابت ترکش به ناحیه کمر و سر، در 15 بهمن1365ش به شهادت رسید و پیکر پاکش در گلستان شهدای اصفهان، قطعة کربلای5، ردیف5، شماره21 به خاک سپرده شد.

 

سیره شهید؛ وی اهل نماز شب و عبادت خالصانه بود و در خلوت شبها به عبادت و گریه در پیشگاه معبود خود می­پرداخت. شجاعت، صلابت، شادابی و نشاط بی­مانندی که داشت از او یک فرمانده شهادت­ طلب و حماسه ­آفرین ساخته بود. وی به رعایت تقوا و نزاکت و ادب و خوشرویی و پذیرش سختی­ها در میان رزمندگان مشهور بود و نماز را با خضوع و خشوع تمام می­خواند، به همین سبب رزمندگان به او اقتدا می­کردند و او را امام جماعت قرار می­دادند. 

مهدی به نماز اول وقت و جماعت اهمیت بسیار می­داد. روزی که سخت مشغول انجام امور یگان توپخانه بود، ناگهان عصر لحظه ­ای خورشید را نگاه کرد و بی­درنگ و شتابان و بی­قرار به سویی رفت و نمازش را خواند. پس از نماز با شرمندگی گریه و به تندی باران بهاری مویه می­کرد و از خداوند برای لحظه­ای درنگ پوزش می­خواست.

 مهدی از نوجوانی تلاش می­کرد که از گناه و خطا دوری کند و هنگامی که سهوی انجام می­داد، خود را جریمه می­کرد. مثلاً یک شب فراموش کرده بود که مسواک بزند. صبح روز بعد خود را جریمه کرد و مقداری پول به صندوق صدقات ریخت 

مهدی از دورة نوجوانی همیشه قلم و کاغذ همراه داشت و در سخنرانی­ها و جلسات مذهبی روایات معصومین و نکات آموزنده را یادداشت می­کرد. وی به دعای کمیل علاقة فراوان داشت و مقید به انجام امر به معروف و نهی از منکر بود و در انتظار شهادت بود. 

هنگامی که به مرخصی می­آمد، فضای خانه عوض می­شد و نشاط و شادابی وجود همه را فرا می­گرفت. به پدر و مادر و همسر و فرزندان خود عشق می­ورزید و علاقة فراوان داشت

 سرهنگ جانباز مسعود عباسی همرزم شهید می گوید: مدتی که به مرخصی نمی­رفت، نگران خانواده­ اش می­شد. یک­بار 50 روزی بود که به مرخصی نرفته بود. وی برای احوال­پرسی از خانواده­اش تلفن به اصفهان زد. پس از این گفتگو نیروی هزار برابر گرفته بود. مهدی با شادی تمام گفت: «وقتی می­خواستم از همسرم عذرخواهی کنم که مدت زیادی است به مرخصی نرفته­ ام، همسرم پیش دستی کرد و گفت: آقا مهدی خسته نباشید، شما آنجا مقاومت کنید، ما هم اینجا با صبرمان در مقابل دشمن می­ایستیم». با خود گفتم بی­جهت نیست که می­گویند: علت پیروزی مردان موفق، همسرانشان هستند». مهدی در سال 1360ش ازدواج کرد و ثمره آن یک فرزند دختر به نام هاجر و یک پسر به نام رضا هستند .

 

فرازی از وصایای شهید؛ وی وصیت­نامه­ های متعددی داشت که از آن جمله است: «اول آنکه سعی کنید خودتان را بهتر از آنکه هستید در عمل بسازید. اگر شما یک نفر را هدایت کردید بدانید که امتی را هدایت کرده و اگر یک نفر را منحرف کنید باز هم امتی را منحرف کرده­اید و ای همسرم سعی کن هر صبح زیارت عاشورا بخوانی و ارتباط خویش را با ائمه زیاد کنی که اینها منبع خیر هستند».

در آخرین وصیتنامه خود تنها یک جمله نوشت: « باسمه تعالی در خانه اگر کس است یک حرف بس است. در همه کارها فقط خدا را در نظر بگیرید».

کمیسیون نامگذاری شورای شهر اصفهان به پاس قدردانی از زحمات و حماسه­ های جاویدان این شهید بزرگوار یکی از خیابانهای منشعب از خیابان آتشگاه اصفهان را به نام او نامگذاری کرده است.

***************************************


https://s30.picofile.com/file/8474286092/%D8%A8%D8%B1_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B3_%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C_%D8%B3%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B8%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C.JPG


معرفی مختصر کتاب                                         مشاهده صفحات اولیه کتاب

«ردّ پای ستاره‌ها»، عنوان مجموعه کتاب‌هایی است که به معرّفی و شرح گوشه‌ای از زندگی و احوال سرداران شهید شهر اصفهان اختصاص یافته است. در این مجموعه تلاش شده تا به صورت مختصر دوران مختلف حیات این شهیدان از کودکی تا زمان شهادت ارائه شود. هر دوره با عنوان «معبر» آغاز شده که یادآور دوران جنگ و گذر از مراحل مختلف است. کودکی تا جوانی، جنگ و جهاد، خانواده، سیرة عبادی و اخلاقی، وصیت‌نامه و معراج، از جمله معابری است که به آن‌ها پرداخته شده است. روایت‌ها و خاطرات از زبان همسران، خانواده و فرزندان، دوستان و آشنایان، هم‌رزمان، وصیت‌نامة شهدا و منابع دیگر نقل شده است. این مجموعه با هدف زنده نگه داشتن نام و یاد شهدای گرانقدر دوران دفاع مقدّس و تجلیل از مقام بلند ایشان تدوین شده است.کتاب حاضر بیست و یکمین دفتر از این مجموعه است و به معرّفی شهید «مهدی مظاهری» اختصاص یافته است.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."



طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات