سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
همپای شهدا،عباس سرخیلی-از بنیانگذاران توپخانه سپاه


حاج عباس سرخیلی  از بنیانگذاران توپخانه سپاه به همرزمان شهیدش پیوست

انالله و انا الیه راجعون
همرزم گرانقدر برادر عباس سرخیلی از بنیانگذاران توپخانه سپاه بود که اولین آتشبار را بعد از عملیات ثامن الائمه در آبادان تشکیل داد و در عملیاتهای فتح المبین و بیت المقدس و رمضان مسئول توپخانه قرارگاه قدس بود.
عروج این رزمنده نستوه و پرتلاش را به برادرش سردار حمید سرخیلی و سایر دوستان و بستگان صمیمانه تسلیت عرض می کنم.
انشاءالله همراه دیگر شهدای توپخانه با سیدالشهدا محشور باد. - زهدی

****

سردار بسیجی شهید حاج عباس سرخیلی در سال 1330 شمسی در خانواده ای کارگری از پدر و مادر سنتی-مذهبی در آبادان به دنیا آمد. پدر و مادرش اهل لامرد و روستای خوزی بوده و در اثر فقر و عدم رونق اقتصاد روستا به شهر آبادان که شهری صنعتی با امکان شغل بود؛ مهاجرت نمودند. آن ها پس از ازدواج صاحب فرزند پسری شدند و نام عباس را برای او انتخاب نمودند. پدر عباس کارگری مقید به احکام دینی و شرعی اسلام شیعی بوده و در تهیه لغمه حلال و تربیت فرزندانش با ارتباط با علماء و مساجد شهر اهتمام وافری داشت. عباس تحصیلات خود را در دو مقطع ابتدایی و دبیرستان(نظام قدیم) در آبادان به پایان رسانید و موفق به اخذ دیپلم ریاضی گردید. ایشان در دوران نوجوانی و جوانی بر اثر تأثیرات مذهبی، خانوادگی، سنتی و فردی، مقید به معارف دینی بوده و با مطالعات مذهبی اش در ابتدای جوانی رشد دینی قابل توجهی در خود ایجاد نمود.
وی پس از اخذ دیپلم به خدمت سربازی اعزام و در پادگان ابوذر سرپل ذهاب در رسته توپخانه با درجه گروهبان(دیپلم وظیفه) مشغول خدمت گردید. در همان دوران سربازیش، جنگ چند روزه دهه 50 بین عراق و ایران بر سر مناقشات مرزی به وقوع پیوست. او به همراه همرزمانش با یگان خدمتیش به منطقه قلاویزان مهران اعزام و موفق به بازپس گیری تپه های معروف قلاویزان از دست بعثیون عراقی گردیدند.
تأثیرات معارف مذهبی او انطباقی با رژیم ستم شاهی و نظم حاکم بر ارتش شاهنشاهی نداشت لذا باعث بروز مشکلاتی در دوره خدمت سربازی از ناحیه افسران یگان خدمتی از نظر فرهنگی و زورگویی مرسوم آن دوره برایش گردید.
سردار بسیجی شهید حاج عباس سرخیلی پس از اتمام خدمت سربازی در شرکت پتروشیمی وابسته به فلات قاره شرکت ملی نفت در پایانه نفتی شهر خارک استخدام و مشغول به کار شد. از آنجاییکه تمام مراکز استخراج، پالایش و صدور نفت ایران در دوره ی ستم شاهی تحت اختیار و کنترل مستشاران خارجی(آمریکایی و انگلیسی) بوده و اغلب کارکنان استخدامی نیز تت تأثیر فرهنگ مبتذل غربی و یا فرهنگ الحادی شرقی بودند؛ فشار روحی و جسمی بسیار شدیدی بر ایشان وارد می آمد. وی علاوه بر تقید به اجرای احکام مذهبی و واجباتش مانند نماز و روزه، می بایست در مقابل اعمال توهین آمیز و خلاف شرع مسئولین و کارکنان غیر مقید و ملحد، صبر، مقاومت و در پاره ای موارد روشنگری می نمود. همین اعمال او باعث خصومت مسئولین شرکت فلات قاره با وی شده و از طریقی سعی در تحت فشار قرار دادنش داشتند. تعیین زمان سخت کاری برای او با زبان روزه و در زیر آفتاب و هوای شرجی خارک و انجام اعمال رذیلانه مشروب خواری در هنگام اقامه نمازش، از آن جمله اند. در پاره ای موارد، دوستان به اصطلاح خیرخواه، سعی در همراه کردن حاج عباس با وضع موجود، برای کاهش مشکلات وی داشتند.
همچنین کارکنان ملحد با فرهنگ کمونیستی به اعمال عبادی او خرده گرفته و مورد تمسخرش قرار می دادند. در اینگونه موارد علاوه بر مقاومت در برابر تمسخر آن ها، ایشان خود را مکلف به روشنگری می دانست. از آنجاییکه مطالعات مذهبی و نیز آشنایی با مکاتب کمونیستی وی بسیار بالا بوده، مشکلی از این ناحیه متوجه اش نبود و باعث غالب شدن او در بحث های عقیدتی می گردید. همین مقاومت و صبر حاج عباس نهایتا منجر به تسلیم مسئولین و کارکنان غیر مذهبی و الحادی شده و شرایط کاری و مذهبی برایش در سال پایانی دوران ستم شاهی تا حدودی ملایم تر گردید.
سردار بسیجی شهید حاج عباس سرخیلی با شروع مبارزات مذهبی- مردمی به رهبری امام خمینی(ره) در ایران و شهر آبادان، اقدام به تجهیز امکانات چاپ و تکثیر در منزل مسکونی پدری نموده و با دریافت نوارهای حضرت امام (ره) و سایر روحانیون مذهبی و نیز اعلامیه های آنان، اقدام به چاپ و تکثیر و پخش آن ها با همکاری برادرانش سردار حاج حمید و سردار شهید محمود سرخیلی می نمود. ایشان به دلیل شاغل بودن در خارک، به صورت اقماری(14 روز کار و 14 روز مرخصی) برای مرخصی به آبادان می آمد لذا در زمان حضورش، در صورت برپایی تظاهرات و راهپیمایی علیه رژیم ستم شاهی، شرکت فعال داشت.

وی در راستای ارتقاء فرهنگ مذهبی و سیاسی خود و دوستانش اقدام به خرید و دریافت کتاب های ممنوعه از طرق مختلف در داخل و خارج از کشور می نمود. او با همکاری تنی چند از دوستان مذهبی و همراه کردن سایر همکارانش در پایانه نفتی خارک، به دستور رهبری نهضت انقلاب اسلامی ایران، اقدام به اعتصاب و مختل کردن صدور نفت تا پیروزی انقلاب از آن پایانه نمود.
سردار بسیجی حاج عباس سرخیلی پس از پیروزی انقلاب و فرار مستشاران خارجی، با همکاری دوستان مبارز  و مذهبی اش، اقدام به کنترل و مدیریت پایانه نفتی خارک تا تعیین تکلیف جدید از سوی نظام تازه تأسیس انقلاب اسلامی نمودند. این روند تأثیرگذاری بر مدیریت پایانه خارک تا شروع جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه داشت.
ایشان در سال 1358 با دختر عموی خود ازدواج نمود که حاصل آن پنج فرزند دختر و پسر می باشد.
در سال 1359 در حالیکه وی در مرخصی اقماری و در آبادان به سر می برد؛ تهاجم زمینی دشمن بعثی عراق به رهبری استکبار جهانی به سرزمین اسلامی ایران آغاز گردید لذا ارجحیت دفاع از کیان و انقلاب اسلامی را بر حضور در محل کار مقدم دانسته و تا پایان دفاع مقدس و نیز در ادامه تا سال 1371 در سپاه پاسداران به عنوان مامور به خدمت فعالیت نمود.
او با جمع آوری جوانان محله به گرد خود و تشکیل گروه مقاومت در کوی کارگر آبادان که از سوی سپاه پاسداران به سلاح های ابتدایی تجهیز شده بودند؛ در مقاومت شهری خرمشهر و سپس در دفاع از آبادان در دوره محاصره، شرکت فعال داشت.
مسئولیت پذیری ایشان و نیز زمینه نظامی گری او در دوران سربازی باعث توجه مسئولین نظامی سپاه پاسداران آبادان گردید و مسئولیت های مختلف دفاع در جبهه آبادان به ایشان واگذار شد. مسئولیت بخشی از جبهه ذوالفقاری در شمال رودخانه بهمنشیر، تحویل خمپاره انداز به ایشان در پشتیبانی آتش بخشی از جبهه آبادان، مسئولیت تطبیق آتش سپاه پاسداران آبادان در دوران پایانی محاصره و نیز در عملیات شکست حصر آبادان(عملیات ثامن الائمه علیه السلام) از آن جمله اند.

پس از آن واحد زرهی را در کنار ادوات خمپاره انداز تطبیق آتش سپاه پاسداران آبادان در سال 1360 با نظریه ارتقاء آتش در جبهه به عنوان اولین های زرهی سپاه پاسداران در جنوب پایه گذاری نمود. او از آتش زرهی در امر توپخانه علاوه بر تیر مستقیم، به دلیل امکانات توپخانه ای آن تجهیزات زرهی، مورد استفاده قرار داد. لذا در امر توپخانه نیز می توان او را به عنوان اولین پایه گذاران توپخانه در منطقه جنوب تلقی کرد. آشنایی فرماندهان یگان های تازه تاسیس و عملیات قرارگاه جنوب سپاه پاسداران با وی در جبهه آبادان، باعث بکارگیری اش با مجموعه تطبیق آتش سپاه پاسداران آبادان در عملیات های آزادسازی مناطق اشغالی و تنبیه متجاوز گردید.
مسئولیت هایی همچون فرمانده ادوات و خمپاره انداز تیپ کربلا در کنار سردار شهید حسن طهرانی مقدم در عملیات طریق القدس، فرمانده ادوات تیپ نجف اشرف و کربلا در عملیات فتح المبین، فرمانده ادوات تیپ 46 فجر و با حفظ مسئولیت تطبیق آتش قرارگاه نصر در کنار سردار شهید حسن طهرانی مقدم در عملیات الی بیت المقدس(آزادسازی خرمشهر) از آن جمله اند.
او در مرحله آخر عملیات الی بیت المقدس، موفق به سازماندهی و به کارگیری دو آتشبار توپخانه زمینی 122 میلیمتری و 130 میلیمتری غنیمتی در کنار ادوات خمپاره انداز و زرهی سازمان تطبیق آتش سپاه پاسداران آبادان گردید.
سردار بسیجی شهید حاج عباس سرخیلی به عنوان فرمانده تطبیق آتش سپاه پاسداران آبادان، مجهز به ادوات خمپاره انداز، زرهی و توپخانه در عملیات رمضان، محرم، والفجر مقدماتی و والفجر یک، علاوه بر پشتیبانی آتش از یگان های بعثت، 15 امام حسن علیه السلام، لشکر 7 ولی عصر(عج)، مسئولیت تطبیق آتش قرارگاه های نصر و قدس را نیز به عهده داشت. این در حالی بود که به عنوان اولین های آتش توپخانه سپاه پاسداران در کنار سردار شهید حسن طهرانی مقدم و سردار شهید حسن شفیع زاده به سازماندهی توپخانه سپاه پاسداران در عملیات های مختلف اقدام می نمود.

از این پس سردار بسیجی حاج عباس سرخیلی فردی شناخته شده و با تجربه در سپاه پاسداران و مورد توجه مسئولین رده بالای سپاه قرار داشت. لذا با تصمیم فرماندهی سپاه پاسداران مبنی بر سازماندهی تیپ های مستقل زرهی، به عنوان فرمانده تیپ مستقل زرهی 72 محرم از سوی فرماندهی کل سپاه پاسداران انتخاب گردید. ایشان با سازماندهی تیپ مذکور متشکل از گردان های رزم پیاده، زرهی و مکانیزه و پشتیبانی رزم و خدمات رزم، متقبل ماموریت های پدافند در جبهه های جنوب در پاسگاه زید، کوشک، طلائیه، موسیان و فکه، و ماموریت های آفند در خیبر، بدر، کمیل و عاشورای 2 تا سال 1364 گردید. وی در این دوره با بکارگیری تعمیرکاران ماشین آلات سنگین پتروشیمی خارک و صنایع فولاد اهواز، اولین تعمیرگاه مونتاژ و دمونتاژ تجهیزات زرهی با استفاده از امکانات شرکت سپنتا اهواز را در یگان رزم زرهی راه اندازی نمود.
با ادغام تیپ های زرهی در لشکر های پیاده، تیپ مستقل زرهی 72 محرم نیز در لشکر 8 نجف اشرف و در نیمه دوم سال 1364 ادغام گردید. در این دوره وی به همراه کادر زرهی تیپ سابق زرهی به لشکر 25 کربلا رفته و  مسئولیت تیپ زرهی آن لشکر پیاده را در عملیات والفجر8(فاو) به عهده گرفت. در عملیات آزادسازی فاو او و همرزمان زرهی اش چه در لشکر8 نجف اشرف و چه در لشکر25 کربلا حماسه ها آفریدند.
سردار بسیجی شهید حاج عباس سرخیلی در سال 1365 با ابلاغ سازماندهی مجدد یگان های مستقل زرهی با عنوان گردان های زرهی مستقل در سپاه پاسداران، مسئولیت سازماندهی و به کارگیری گردان مستقل زرهی 72 محرم را از سوی فرماندهی سپاه پاسداران به عهده گرفته و تا پایان دفاع مقدس در عملیات های آفندی کربلای4 و 5، تکمیلی کربلای5، کربلای8 و عملیات های پدافندی شلمچه، جزایر مجنون و مقابله با تک عراق در فاو و جزایر مجنون با همین مسئولیت شرکت نمود. پس از آتش بس نیز در مأموریت های مختلف مقابله با یورش مجدد احتمالی و حتمی دشمن در آبادان و کوشک با گردان مستقل زرهی تا سال 1368 شرکت فعال داشت.
سردار بسیجی شهید حاج عباس سرخیلی از سال 1368 تا سال 1370 با تغییر سازمان گردان مستقل به تیپ مستقل زرهی 72 محرم و پس از آن با ادغام تیپ های موجود در خوزستان در قالب تیپ یکم زرهی لشکر 7 ولی عصر(عج) به عنوان فرمانده تیپ زرهی، تا سال 1371 ادامه خدمت نمود.
 ایشان پس از سال ها مجاهدت های نظامی بارها متحمل جراحات جنگی بر اثر ترکش گلوله های توپ و خمپاره دشمن از ناحیه سر، دست و ریه در اثر جراحات شیمیایی شده و مفتخر به درجه جانبازی گردید. وی همچنین به عنوان تنها فرمانده بسیجی یگان های رزم سپاه پاسداران در سطع شورای فرماندهی مفتخر به دریافت مدال فتح از دست مبارک ولایت فقیه و فرماندهی کل قوا در سال 1369 شد. او پس از دفاع مقدس تا پایان عمر شریفش همیشه خود را وامدار شهدا، رزمندگان و خانواده های آن ها می دانست و از اینکه از قافله شهداء عقب مانده است؛ حسرت می خورد. با نگاه بر صحنه های دفاع مقدس، رزمندگان، شهداء و خانواده های آن ها، یاد همرزمان شهیدش نموده و بر حسرت او می افزود. یاد بسیجیان ساده، فرماندهان رده های مختلف از دسته تا لشکر در آبادان مظلوم و سایر جبهه ها او را مغموم می کرد. یاد سرداران مخلص شهید در آبادان، لرستان، تیپ و لشکرهای کربلا، نجف، حضرت رسول(ص)، عاشورا، ولیعصر(عج)، امام حسن(ع)، 46 فجر، تیپ مستقل زرهی 72 محرم، ادوات خمپاره انداز، توپخانه و زرهی سپاه، از جمله فرزاد استاد، شعیب زاده، لاردو، موذنی، جمال گودرزی، والا آزادپور، خسرو میشانی، محمدرضا عطایی، حمید قبادی نیا، مجید زاهدی، اردشیر محمدی، منصور داروئیان، عبدالامیر یازع، حسن روشنگر، سعید نصاری، منصور منوچهری، محمد حیدری، سید شکرالله موسوی، برادران کارکوب زاده، صادق بهمنی، بهمن عیدانی، خلیل ثقفی، جلیل ترکی زاده، احمد عبداللهی، جواد زیارتی، حسن عموچی، شاهرخ محمد کریم، حاج محمود کارده، عبدعلی تمیمی، هدایت الله رحمانی، سید جمال آغاجری، مهدی نجیبی، حسین تنها، حمیدرضا ابراهیمی، جمال رامی، عباس گیوکی، مسعود معلایی، غلام صفری، عبدالامیر شریفی، محمود یازع، برادران صادقی، اکبر علیپور، حسین حیدری، حمید طاهری، فاضل شیرالی، اسماعیل باورصاد، عباس زارع، سید عیسی موسوی، عبدالله نوری، و...، برادران شهید از لرستان سید یارالله موسوی، حجت الله ساکی، محمدی و ...، سرداران شهید حسن طهرانی مقدم، حسن شفیع زاده، حسین خرازی، احمد کاظمی، ابراهیم همت، احمد متوسلیان، رستگار، عباس کریمی، مهدی باکری، حسن باقری، حسن درویش، کوسه چی، قاسم سلیمانی، رضا امانی، اصغر لاوی، برادرش محمود سرخیلی و پسر عمویش جاویدالاثر هادی راستی و خیل شهدای دیگر..

************************************

روایتی دیگر:

با آغاز جنگ تحمیلی و اشغال خرمشهر، عباس سرخیلی به‌اتفاق همرزمان خود در جبهه آبادان مستقر شدند و در تقویت خطوط دفاعی منطقه تلاش کردند. وقت آن بود که عباس، تجربیات و خلاقیت‌های خود را عرضه کند.

به گزارش ایسنا،پنجشنبه مورخ ۱۱/۰۶/۱۴۰۰، خبر درگذشت حاج عباس سرخیلی از فرماندهان و بنیان‌گذاران واحد زرهی در دوران دفاع مقدس، مخابره شد. خبری که قلب همرزمان و همه فرماندهان دفاع مقدس را به درد آورد. نام حاج عباس سرخیلی با دفاع مقدس، جهاد و شهادت گره خورده است. او که از سال‌ها جوانی با شنیدن نام امام خمینی (ره) به همراه دوستان انقلابی به‌صف مبارزه با طاغوت پیوستند و مردانه پای کار انقلاب اسلامی ایستادند و پروانه‌وار گرد شمع وجود امام و مقتدای خویش سوختند.

هنوز حاج عباس و دوستان همرزمش در شادی پیروزی انقلاب به سرمی بردند که دیوانه‌ای قصد وطن کرد. ارتش بعث عراق با حمایت ایادی شرق و غرب به مرزهای غربی و جنوبی ایران حمله‌ور شد. حاج عباس به همراه دوستان و همرزمان خود، بار دیگر وارد معرکه شدند. او خود زادۀ آبادان بود و نمی‌توانست هجوم وحشیانه دشمن بعثی را به خاک مادری تحمل کند. از همان روزهای نخست جنگ تحمیلی، در خطوط مقدم حاضر شد و مردانه جنگید و در این راه بارها تا مرز شهادت پیش رفت. برادرانش محمود، حمید و حسین سرخیلی هم در کنار او جنگیدند و در نهایت محمود سرخیلی به خیل شهدای دفاع مقدس پیوست.

در ادامه مروری می‌کنیم بر مجاهدت‌های حاج عباس سرخیلی در دوران دفاع مقدس:

با آغاز جنگ تحمیلی و اشغال خرمشهر، عباس سرخیلی به‌اتفاق همرزمان خود در جبهه آبادان مستقر شدند و در تقویت خطوط دفاعی منطقه تلاش کردند. وقت آن بود که عباس، تجربیات و خلاقیت‌های خود را عرضه کند. عباس سرخیلی در دوران خدمت سربازی در نیروی زمینی ارتش پهلوی، دوره‌های مختلف توپخانه را گذرانده بود و نسبت به ادوات و آتش توپخانه و زرهی تجارب و آگاهی داشت. پس از عملیات ثامن‌الائمه و شکست حصر آبادان، واحد زرهی تطبیق آتش سپاه آبادان به فرماندهی عباس سرخیلی تشکیل شد. فرمانده جوان، غنائم جنگی به‌دست‌آمده در عملیات ثامن‌الائمه (ع) که عمدتاً تجهیزات تانک ۵۵T بودند را ساماندهی کرد و تعدادی از همرزمانش را برای گذراندن دوره آموزشی زرهی راهی پادگان شهید غیور اصلی دیلم کرد.

در عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر، عباس سرخیلی علاوه بر فرماندهی واحد زرهی تطبیق آتش سپاه آبادان، مسئولیت تطبیق آتش قرارگاه نصر را هم بر عهده داشت و به همراه لشگر ۳۰ زرهی، برای پشتیبانی از تیپ ۴۶ فجر در غرب رودخانه کارون وارد عمل شدند.

عملیات‌ها برای آزادسازی مناطق اشغال شده یکی پس از دیگری پایان یافت و نوبت به تعقیب و تنبیه متجاوز رسید. در عملیات والفجر مقدماتی، عباس سرخیلی که همچنان فرماندهی واحد تطبیق آتش سپاه آبادان را بر عهده داشت، مسئولیت تطبیق آتش قرارگاه قدس را نیز عهده‌دار بود و پشتیبانی آتش لشگر ۷ ولیعصر (عج) و لشگر ۱۵ امام حسن مجتبی (ع) را انجام دادند. پس از عملیات والفجر مقدماتی، فرمانده کل سپاه تصمیم به سازمان‌دهی تیپ‌های مستقل زرهی گرفت و در خرداد ۱۳۶۲، حکم فرماندهی تیپ مستقل زرهی ۷۲ محرم برای عباس سرخیلی ابلاغ شد. فرمانده به همراه تیپ ۷۲ محرم راهی منطقه عملیاتی پاسگاه زید شدند و سپس در عملیات خیبر در منطقه طلائیه حضور داشتند و پس از پایان عملیات، یگان در احتیاط عملیاتی قرارگاه کربلا ارتش قرار گرفت.

در سال ۱۳۶۳، تیپ ۷۲ محرم، به فرماندهی عباس سرخیلی تعداد تانک‌های خود را به دو گردان زرهی افزایش داد و با یک گردان نفربر و دو گردان پیاده در عملیات بدر و مأموریت‌های پدافندی مناطق عملیاتی موسیان و فکه حضور یافتند.

در سال ۱۳۶۴، عباس سرخیلی نیروهایش را در تیپ ۷۲ محرم ابتدا در عملیات عاشورای ۲ در منطقه عملیاتی چنگوله وارد معرکه کرد و سپس در عملیات سرنوشت‌ساز والفجر ۸ تحت امر تیپ ۸ نجف‌اشرف قرار گرفت. ازاین‌پس تیپ ۷۲ محرم در لشگر ۸ نجف‌اشرف ادغام شد.

در سال ۱۳۶۵، تیپ زرهی ۷۲ محرم در کنار لشگر ۸ نجف‌اشرف در عملیات کربلای ۱ و آزادسازی مهران نقش مهمی ایفا کرد.

در آستانه عملیات کربلای ۴ و ۵، تیپ ۷۲ محرم از لشگر ۸ نجف منفک شد و گردان زرهی مستقل ۷۲ محرم، مجدداً سازمان‌دهی و در مقر سپنتا در کیلومتر ۵ جاده اهواز- خرمشهر مستقر شدند.

در پایان سال ۱۳۶۵، عباس سرخیلی که فرماندهی گردان زرهی مستقل ۷۲ محرم را بر عهده داشت، نیروهایش را برای عملیات کربلای ۴ و ۵ سازمان‌دهی کرد و در این دو عملیات حضور یافتند.

در سال ۱۳۶۶، یگان زرهی ۷۲ محرم که امکانات و تجهیزات خود را گسترش داده بود، به فرماندهی عباس سرخیلی در عملیات کربلای ۸ و مأموریت پدافندی نهرجاسم در منطقه عمومی شلمچه و همچنین در جزیره جنوبی مجنون مشارکت داشت.

در سال ۱۳۶۷ و در ماه‌های پایانی دفاع مقدس، یگان زرهی تحت فرماندهی عباس سرخیلی، برای مقابله با پاتک دشمن در فاو، جزایر مجنون و جاده خندق وارد عمل شد.

با پذیرش قطعنامه ۵۹۸، یگان ۷۲ محرم در منطقه عملیاتی کوشک، در احتیاط خط پدافندی منطقه قرار گرفت.

سال‌های دفاع مقدس، سرشار از خاطرات به‌جامانده از رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس است. حاج عباس سرخیلی، عُمر پربرکت خود را در خدمت به انقلاب اسلامی و دفاع از آرمان‌های آن سپری کرد و در این راه به درجه جانبازی نیز نائل آمد. مجاهدت الهام‌بخش و ماندگار این فرمانده گمنام و مخلص و جهادی در حافظه تاریخی این مرزوبوم ثبت و ضبظ خواهد ماند. مسیر آینده و سپاه پاسداران، قطعاً مدیون تلاش‌ها و تجارب حاج عباس سرخیلی و همرزمانش خواهد بود.

بررسی نقش حاج عباس سرخیلی در دوران دفاع مقدس در آثار مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس

گروه مطالعات و جغرافیای نظامی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در سه مورد از پروژه‌های جاری خود به مبحث زرهی سپاه پاسداران و نقش حاج عباس سرخیلی در دوران دفاع مقدس می‌پردازد. اولین اثر که کارنامه واحد زرهی سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس هست و در مراحل تدوین نهایی هست آقای رحیمی به همراه سردار فتح‌الله جعفری عملکرد و کارنامه زرهی را پژوهش می‌نمایند که نقش و عملکرد حاج عباس سرخیلی و تیپ ۷۲ محرم که ایشان فرماندهی آن را در مقاطعی بر عهده داشتند از بخش‌های قابل‌توجه آن خواهد بود. حاج عباس سرخیلی در تدوین اطلس زرهی سپاه پاسداران که در مراحل آماده‌سازی نهایی هست، به اخوی خود آقای حسین سرخیلی (نویسنده کتاب) رهنمودها و نظرات ارزشمندی داشتند که در تدوین نهایی اثر، کمک شایانی داشته است. همچنین گروه مطالعات نظامی در سومین اثر خود با عنوان شناسنامه تیپ زرهی ۷۲ محرم به‌صورت ویژه به شکل‌گیری و عملکرد این تیپ تحت فرماندهی حاج عباس سرخیلی در دوران دفاع مقدس می‌پردازد که این اثر ارزشمند هم در حال تدوین اولیه می‌باشد.

در پایان به روح بلند این فرمانده مخلص و با بصیرت سپاه اسلام درود می‌فرستیم و آرزو می‌کنیم با سرور و سالار شهیدان آقا اباعبدالله‌الحسین (ع) محشور باشند.

منبع:www.isna.ir

******

به گزارش خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»:

 بدون شک یکی از عوامل مهم و اساسی مقاومت و پیروزی در دفاع از شهرهایی همچون «خرمشهر و آبادان»، رهبری مدبرانه امام خمینی (ره)، ولایت‌پذیری و ایمان رزمندگان اسلام و نیروهای مردمی بود. مقاومت تحسین برانگیز جوانان برومند این سرزمین در برابر استکبار جهانی، صحنه‌های بی‌بدیل وبی‌نظیری از شهادت و ایثار را خلق کرد که باید تلاش کنیم تا به ثبت و ضبط آن اهتمام بورزیم تا فرهنگ و تاریخ مردم این مرز و بوم جاودانه بماند.

سردار «حمید سرخیلی» در دوران دفاع مقدس از جمله نوجوانانی بود که در شهر آبادان و خرمشهر به مقابله رو در رو با دشمن بعثی پرداخت.

پدرش «حاج علی سرخیلی» که به دلیل خشکسالی در سال 1310 از شیراز به آبادان مهاجرت کرده بود، در پالایشگاه نفت آبادان مشغول به کار شد و پس از 6 ماه کار و تلاش مداوم پدر و مادرش را هم به آبادان آورد و این شروعی تازه‌ برای خانواده «سرخیلی» بود که از آبادان به عنوان زادگاه خود نام ببرند. حاج علی سرخیلی پس از ازدواج صاحب فرزندانی به نام‌های غلام، عباس، احمد، محمد، محمود، حمید، حسین، رضا و فاطمه ‌شد که در منطقه احمدآباد، فیروزآباد و گواتارا آبادان سکونت یافتند؛ او با فرستادن فرزندانش به مدرسه برای تحصیل آنها ارزش زیادی قائل می‌شد تا اینکه زمزمه شکل‌گیری انقلاب اسلامی در آبادان و خرمشهر شنیده شد. حاج علی که مردی متدین و اهل مطالعه بود سرآغاز فعالیت‌های انقلابی خانواده شد و حتی برای مباحثه سیاسی با توده‌ای‌ها در شرکت نفت به یک چهره معترض انقلابی مبدل شد تا اینکه فرزندانش هم توانستند قدم در راه مبارزه بگذارند و پدر خانواده نیز آنها را تشویق به این کار می‌کرد.

عباس و محمود؛ پسران ارشد خانواده سرخیلی با وجود اینکه با اتمام دوران تحصیلی و کسب مدرک دیپلم، سربازی خود را گذرانده بودند موفق شدند عشق به امام (ره) و انقلاب را در مسجد «الهادی» شهر آبادان همچنان مشتعل نگه دارند و پیوند خوبی با امام جماعت این مسجد «حجت‌الاسلام والمسلمین جمی» برقرار سازند. «حمید سرخیلی» اکنون با گذشت 32 سال از آن رویدادها و حوادث پیرامون شکل‌گیری انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی در خرمشهر و آبادان همچنان در جبهه‌های علمی و فرهنگی سپاه مشغول خدمت است.

سردار سرخیلی در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا» درخصوص حماسه آزادسازی خرمشهر بیان داشت: من 14 ساله بودم که با مطالعه کتاب‌هایی که برادرم عباس و محمود به منزل می‌آوردند با انقلاب و امام خمینی(ره) آشنا شدم و پس از این آشنایی بود که در چاپ اعلامیه‌ها و برگزاری تظاهرات و مبارزه با عوامل رژیم طاغوت وارد صحنه شدم و به دلیل نزدیکی منزل ما به مسجد الهادی همیشه در نماز جماعت آقای جمی شرکت می‌کردم یا با تشکیل تیم‌های فوتبال، مبارزات انقلاب خود را اینگونه در قالب تیمی انجام می‌دادیم.

*حجت‌الاسلام جمی نقطه عطف مبارزات انقلابی جوانان آبادان بود وی در ادامه افزود:

با شروع انقلاب اسلامی همکاری من با سپاه آغاز شد و به عنوان نگهبان در صدا و سیمای شهر آبادان مشغول شدم و همچنین به دلیل آشنایی با رشته برق در اردوهای جهاد سازندگی در روستاهای اطراف شهر شرکت‌ می‌کردم. من که شاهد نخستین درگیری‌های آبی در اروند رود بودم، عملاً حمله رسمی عراقی‌ها در بمباران آبادان را شاهد بودم که چگونه پالایشگاه نفت و ساختمان‌های مرکزی شهر در آتش سوخت و انفجارهای مهیب پالایشگاه مردم را متعجب کرده بود.

*دفاع از آبادان در روزهای اولیه جنگ با چند سلاح برنو انجام می‌شد با انفجار پالایشگاه نفت و دکل‌های برق، مردم شهر فاقد آب آشامیدنی و برق شدند و با سخت شدن شرایط مهاجرت‌ها آغاز شد؛ ما جوانان آبادان با تشکیل گروه‌های رزمی تنها با داشتن چند اسلحه برنو، 10عدد ژ3 و یک تیربار به دفاع از شهر در برابر هجوم عراقی‌ها پرداختیم. این رزمنده دفاع مقدس یادآور شد: هنوز خرمشهر سقوط نکرده بود که آبادان محاصره شد و لشکر 6 عراق از روستای «مارد و محمدیه» به روی جاده آبادان - اهواز آمد و تعدادی از نیروهای مردمی اسیر ‌شدند. با مقاومت گروه‌های مبارز آبادان جاده‌ اصلی به دست عراقی‌ها نمی‌افتاد و ما که هر روز برای مبارزه در آبادان و خرمشهر در تبادل نیروها بودیم به دلیل محاصره آبادان و فراخوان توسط شهید کیانی فرمانده سپاه آبادان برای دفاع از این شهر به آبادان برگشتیم. اینجا بود که شهید «جها‌ن‌آرا» فرمانده سپاه خرمشهر در تماس با شهید «کیانی» گفت: چرا نیروها را از خرمشهر آوردی و او در پاسخ گفت: ‌برای اینکه آبادان در خطر محاصره است، سازماندهی خوب سپاه آبادان باعث شد تا از خطر محاصره در آئیم و در ایستگاه‌های مختلف از سقوط شهر جلوگیری کنیم. *مبارزه «کوی ذوالفقاری» نخستین عملیات موفقیت آمیز آبادانی‌ها در برابر دشمن بود سرخیلی گفت:‌ مردم شهر آبادان از جاده و بیابان‌های ماهشهر از شهر خارج می‌شدند و در همین وقت بود که وزیر نفت شهید «تندگویان» و همراهانش در «آلبو عبادی و ذوالفقاری» اسیر شدند و نیروهای سپاه و شهربانی توانستند با اجرای عملیات «ذوالفقاری» که نخستین عملیات موفقیت آمیز در آبادان بود دشمن را به عقب نشینی وا دارند و این مقاومت‌ها در عملیات‌های دیگر از جمله عملیات «مدن، فتح‌المبین، طریق‌القدس و بیت‌المقدس» ادامه یافت. مربی آموزش زرهی رزمندگان ایرانی در دوران جنگ خاطرنشان کرد: در اجرای عملیات «بیت‌المقدس» که به آزادسازی خرمشهر انجامید من به عنوان مربی ادوات زرهی بودم و برای یک دوره آموزش 45روزه به توپخانه ماهشهر که از عملیات طریق‌القدس باقی‌مانده بود، رفتیم؛ در ماهشهر به همراه «اسحاق عساکره» از فرماندهان تیپ 46 فجر که ماهشهری بود و جانشینی از آبادان به نام آقای بنادری داشت آموزش‌های لازم را دیدیم. *در مصاحبه با فرماندهان بیت‌المقدس متوجه ایذایی بودن این عملیات شدیم نزدیک اجرای عملیات بیت‌المقدس بود که به من مأموریت دادند برای ثبت و ضبط اخبار جنگ به عنوان راوی و مصاحبه با فرماندهان به قرارگاه بروم، در قرارگاه قدس به همراه «عبدالحسین رئیسی» شروع به مصاحبه با فرماندهان عملیات بیت‌المقدس کردیم و متوجه ایذایی بودن عملیات شدیم؛ با یک جیپ آهو به سمت آبادان و دارخوین حرکت کردیم و در فاصله 2 شب به روستای محمدیه که محل استقرار تیپ 46 فجر بود رسیدیم و متوجه شدیم که خط شکسته است و نیروها به سمت جلو رفتند و در ساعت 9 صبح به آنجا رسیدیم. وی افزود: دیدیم خط شکسته شده؛ نیروهای ایرانی حضور گسترده‌ای داشتند و درگیری‌های شدیدی میان آنها با عراقی‌ها رخ داده بود، پشت جاده به سمت راه‌ آهن توپخانه عراقی‌ها وجود داشت که رزمندگان ایرانی موفق شدند 4 توپ 130 از آنها غنیمت بگیرند و به عقب بیاورند.

*توپ‌ و گلوله‌های غنیمتی دشمن را، در عملیات بیت‌المقدس مورد استفاده قرار می‌دادیم این رزمنده و جانباز دفاع مقدس اظهار داشت:‌ توپ‌های غنیمت گرفته شده عراقی را مورد بررسی قرار دادیم و متوجه شدیم این سلاح‌ها مشکلاتی دارند و سینی آن روی زمین باز نمی‌شود، آنها را تعمیر و آزاد ساخته و به اهواز بردیم. سومین روز عملیات بیت‌المقدس برادرم حاج عباس که از فرماندهان اجرایی عملیات بیت‌المقدس در این درگیری‌ها زخمی شده بود و با تماسی که با من داشت مرا به آبادان فرستاد تا توپ‌های غنیمت گرفته شده را بررسی کنم تا بتوانیم از آنها در آزادسازی خرمشهر استفاده کنیم، داخل یکی از مدارس شهر آبادان به تعمیر توپ پرداختیم و موفق شدیم با همان گلوله‌ای که داخلش بود آن را آزمایش کنیم و برای آزمایش به سمت عراق شلیک کردیم که بر اثر این شلیک تمام شیشه‌های مدرسه شکست. وی در ادامه تصریح کرد: بعد از این آزمایش موفقیت آمیز توپ را همراه با گلوله‌های غنیمت گرفته شده به پشت رودخانه کارون و سپس خرمشهر بردیم. از رزمندگان که پس از عملیات «ثامن‌الائمه» در سپاه آبادان برای خمپاره اندازی آموزش داده بودیم استفاده کردیم با این وجود برای استفاده بهتر از تجهیزات نظامی به مقر نیروهای ارتش رفتیم و 3روز به همراه دوستانم آقایان رحمانیان و علی‌پور آموزش لازم برای تسلط بهتر به این وسایل را دیدیم. پس از طی کردن این دوره آموزشی به سمت اروندرود رفتیم؛ روز نهم عملیات بیت‌المقدس توپ‌ها را در کنار رودخانه مستقر کردیم و از روی آماج تیرهای خمپاره‌های دشمن موقعیت‌ آنها را شناسایی و توپخانه‌های خود را برای شلیک به سمت عراقی‌ها فعال کردیم.

*عراقی‌ها برای پشتیبانی نیروهایشان در خرمشهر از منطقه شلمچه وارد عمل شدند سر خیلی ادامه داد: تیپ «27 محمد رسول‌الله،‌ 8 نجف، 21 حمزه ارتش، 22 و 46 فجر و 14امام حسین»، از نیروهای مستقر شده،‌ درعملیات بیت‌المقدس بودند که تحت فرماندهی سرداران حسن باغی، عباس سرخیلی، حاج حسین خرازی و... از خرمشهر دفاع می‌کردند. گروه ما به دستور برادرم حاج عباس توپ‌ها را به سمت شلمچه بردیم و آنجا بود که متوجه شدیم عراقی‌ها در این منطقه نیرو تخلیه کردند. زمانی که از طرف دژ مرزی ایران به سمت شلمچه رفتیم، لشکر عراق را می‌دیدیم که در صدد بود برای تقویت نیروهای خود از تنومه وارد خرمشهر شود. ما که شاهد حضور خط دفاعی مستحکم عراقی‌ها در شلمچه شدیم، توانستیم جناح دشمن را با اطلاع دیده‌بانی که از سه راهی عباره و پلیس راه صورت می‌گرفت، شلیک کنیم. همرزم سردار شهید کیانی با اشاره به اینکه فردی که به طور مشترک برای سپاه و ارتش دیده‌بانی می‌کرد در شکست دشمن تأثیرگذار بود، تصریح کرد: بعد از تصرف شلمچه با شهید «افضل و حسن روشنگر» به سمت جاده خرمشهر رهسپار شدیم. خاکریزهای توپخانه عراق را دیدیم که سربازانش آنجا را ترک کرده بودند؛ به پیشروی خود ادامه‌ دادیم که از داخل خاکریزی به سمت ما تیراندازی ‌شد. بعد از درگیری با نیروهای تیرانداز، آنها را به اسارت درآوردیم؛ آنها دو پیرمرد عراقی بودند که برای فراهم کردن فرصت فرار برای سایر گردان و به دست آوردن زمان با ما درگیر شدند؛ پس از اینکه آنها را اسیر کردیم به ما گفتند که تمام توپ‌خانه‌های استقرار یافته به شکل ماکت و غیر واقعی است. پس از بازدید توپخانه‌های ماکت عراق به سنگرهایی بر می‌خوردیم که تازه ساخته شده بود و بیشتر نیروهای آن فرار کرده بودند و ما این عقب نشینی دشمن را به سایر دوستان مخابره کردیم.

*طرح نهایی آزادسازی خرمشهر توسط شهید «حسن باقری» مطرح شد وی درخصوص ورود نیروهای ایرانی به خرمشهر اظهار داشت: برادرم سردار حاج عباس می‌گفت همه برای ورود به خرمشهر مخالفت می‌کردند تا اینکه «حسن باقری» با ارائه طرحی اصرار داشت تا رزمندگان به داخل شهر وارد شوند چرا که نیروهای عراقی خسته شده بودند و دیگر توان رزم نداشتند؛ همه نیروها با جمع شدن در تیپ 8 نجف که نزدیک به 3 هزار نفر می‌شدند به فرماندهی سردار احمد کاظمی به مقابله با دشمن در اروندرود پرداختند. زمین وسیع، زمان کوتاه، انگیزه و قدرت الهی باعث شد تا با مقاومت و ایثارگری‌های فراوان خرمشهر آزاد شود و 19 هزار نیروی عراقی به اسارت ما درآیند هر چند نیروهای عراقی ما را بمباران می‌کردند و شهر را به شکل بیابان درآورده بودند و هیچ وسیله‌ای نمی‌توانست برای عبور به داخل شهر برود. به دلیل نبود پل بر روی رودخانه کارون، باید 25 کیلومتر پیاده روی می‌کردیم تا درگیری را انجام دهیم و این در صورتی بود که رزمندگان پس از پیاده روی طولانی و حمل سلاح‌های مختلف خسته شده بودند. *نیروهای اطلاعاتی بومی نقش مؤثری در آزادسازی خرمشهر داشتند انجام درست کارهای اطلاعاتی که توسط بچه‌های آبادان و خرمشهر شروع شده بود و تا عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس ادامه داشت باعث شد تا در کنار وحدتی که در عملیات‌های مختلف با هم داشتیم این امر در بیت‌المقدس به اوج خود برسد که ترکیب و ادغام نیروهای ارتش و سپاه در این باره حائز اهمیت است. این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه حضور گسترده مردم در فتح خرمشهر مهم بود، عنوان داشت: نقش مردم در آزادسازی خرمشهر حائز اهمیت است چرا که برخی با حضورشان و گروهی با آوردن ماشین شخصی برای انتقال نیروها تلاش می‌کردند و حتی رزمندگانی را می‌دیدیم که با لباس محلی و دست خالی برای مبارزه خود را به خرمشهر رسانده بودند.

*خرمشهر آزاد شده از دست دشمن تبدیل به بیابان شده بود در بدو ورودمان به خرمشهر که از جاده کمربندی صورت گرفت، متوجه شدیم که عراقی‌ها در این نقطه حضور ندارند تا اینکه به سمت کشتارگاه و مسجد جامع راه افتادیم، خیابان چهل متری که زمانی دارای خانه‌هایی بزرگ و پادگان‌های دژ مانندی بود تبدیل به بیابان شده بودند و تنها مکانی که پا بر جا باقی مانده بود، مسجد جامع خرمشهر بود که بر اثر گلوله‌های دشمن تنها قسمت‌هایی از آن آسیب دیده بود. مسجد جامع خرمشهر نماد مقاومت و غرور دینی ما در زمان جنگ بود که برای مداوای مجروحین از آن استفاده می‌کردیم با آزادسازی آن ارزش‌های دینی خود را دوباره زنده ساختیم و با نگاهمان به مسجد جامع، بی‌اختیار اشک‌های‌مان جاری می‌شد. رزمندگان فاتح خرمشهر خوشحال از این بودند که مسجد همچنان استوار و پا برجا باقی مانده است و بدون اینکه فکر کنیم چه کسی فرمانده است و یا چه کسی رزمنده، برای نماز جماعت در مسجد آماده شدیم و با حضور حجت‌الاسلام جمی امام جمعه آبادان نماز جماعت را اقامه کردیم.

*آزادسازی خرمشهر همراه با امدادهای الهی بود سرخیلی با بیان اینکه همه رزمندگان و فرماندهان نظامی به نحوی در فتح خرمشهر دارای نقش بودند،‌ گفت: پس از این پیروزی وحدت بخش و برای نگهداری آن به منطقه «فیاضیه» رفتیم تا موقعیت محور «خین» را تثبیت کنیم. با حضور در خط خین و شلیک توپ بر سر عراقی‌ها همچنان به مبارزه خود و حفظ و پایداری خرمشهر ادامه می‌دادیم. چهار روز از فتح خرمشهر گذشته بود که در نماز جمعه خرمشهر عنوان شد که امام خمینی (ره) درباره آزادسازی خرمشهر سخنرانی کردند و فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد کرد» و ما در واقع شاهد این لحظات معنوی و امدادهای الهی بودیم که چگونه رزمندگان ما با رشادت‌ها و مقاومت‌هایشان به مبارزه با عراقی‌ها می‌پرداختند.

 گفت‌وگو از روح‌الله فرقانی


 شهید عزیز فرخ نیا-سرادر شهید حاج عباس سرخیلی-سردارحاج محمد رخشانی- سردار جمشید تخم افشان-دلاور حبیب نظری

سرداران آتش

۴۱۰بازدید

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."



طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات