سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
شهید پزنده کار- علی رضا

شهید علیرضا پرنده کار

نام پدر: محمدصادق

تاریخ تولد: 10-11-1343 شمسی

محل تولد: گیلان - رشت 

پاسدار-مجرد

فرمانده توپ

تاریخ شهادت : 21-1-1362 شمسی

محل شهادت : جفیر-والفجر۱

گلزار شهدا: تازه اباد

گیلان - رشت

متن وصیتنامه پاسدار شهید  علیرضا پزنده کار

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوند درهم کوبنده کافران و منافقین

با درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و سلام بر تمامی شهدای اسلام و با پیروزی رزمندگان اسلام

ما تا آخرین قطره خون خویش، با ابرقدرتها می جنگیم، چرا که مرد جنگیم.

"امام خمینی"

پس از عرض سلام، امیدوارم که حال خانواده ام خوب باشد و چند دقیقه ای وقت گرامیتان را می گیرم. پدر و مادر عزیزم از وقتی که ما را در مینی بوس دیدید، دیگر خبری از من ندارید، می بخشید که من وقت نداشتم خبری به شما بدهم. ولی نادر جان از رشت می آمدم، وقتی روحیه ترا دیدم بخدا خیلی خوشحال شدم و وقتی از شما دور شدیم، ما را به چالوس بردند و از آنجا به اهواز و بعداز مدت یک هفته آموزش به آبادان و جوفه، می دانید که مأموریت ما 6 ماهه است. اگر بتوانم به مدت 5 تا 6 روز به مرخصی می آیم و دوباره برمی گردم. البته مطمئن نباشید. چون همانطور که می دانید عملیات والفجر خیلی بزرگ است و مدت زیادی باید بگذرد و تا به امید خداوند این رزمندگان اسلام پیروزی را به پیروزی نهائی برسانند و همانطور که ایه شریفه قرآن می فرماید:

تطمئن قلوبهم بذکر اله الا بذکراله تطمئن القلوب

آنها که به خدا ایمان آورده، دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد (مردم) آگاه شوید که تنها یاد خدا آرام بخش دلهاست. پس ما هم به یاد خدا باشید که حتماً دلهای شما هم آرام می گیرد و باید همیشه ما را دعا کنید.

و ما فعلاً در مقرّ قدیم مان هستیم، تا انشاء الله حمله شروع بشود و به امید خداوند متعال تا کربلا برویم، پسر خواهش می کنیم در نمازهایتان برای این برادران دعا کنید و از امام زمان بخواهید که به ما روحیه عظیم عنایت بفرماید.

و شما پدر ستمدیده ام هیچوقت به فکر من نباشید. برای اینکه جای من از جای شما خیلی بهتر است و نمی دانید چقدر دوست دارم شما و مادرم را برای آخرین بار هم که شده ببینم و شما برادران مهربانم به یاد شما هم هستم و دوست دارم که شما هم پیش من با این صدام کافر بجنگید.

و تو مادر مهربانم، امیدوارم که به پدر روحیه بیشتری بدهی هرچند که صبرش صبر ایوب است.

خوب بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم و همه شما را به خداوند می سپارم، سلام مرا به بچه های مسجد برسانید و دعای همیشگی شما این باشد.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."







طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات