سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
شهید راعی-ابوالفضل

شهید ابوالفضل راعی

نام پدر: عین الله

تاریخ تولد: 25-7-1342 شمسی

محل تولد: آذربایجان شرقی - شبستر - صوفیان

بسیجی-مجرد

دیدبان

تاریخ شهادت : 20-10-1365 شمسی

محل شهادت : شلمچه -کربلای۵

گلزار شهدا: اندبیل 

آذربایجان شرقی - شبستر

توپخانه لشگر 31 عاشورا

شهید "ابوالفضل راعی" در بیست و پنجم مهرماه 1342 در روستای اندبیل از توابع مرند به دنیا آمد. در سال 1349 تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه روستا آغاز کرد.

وی پس از دوره ابتدایی به علت نبودن مدرسه راهنمایی و دبیرستان در روستا راهی مرند شد و در آنجا در مدرسه شبانه ثبت نام نمود. دوران تحصیل راهنمایی که همزمان با قیام مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی(ره) بود، در تکثیر و توزیع اعلامیه و نوشتن شعارهای ضد طاغوتی در دیوارها حضوری فعال داشت در سال 1361 مدرک دیپلم خود را اخذ نمود.

پس از اخذ دیپلم به خدمت سربازی اعزام، هنوز شش ماه از دوران خدمت را طی نکرده بود که در کنکور قبول شد و در مرکز تربیت معلم شهید باهنر در رشته دبیری ادبیات فارسی مشغول به تحصیل شد.

ابوالفضل در سال 1365 با مدرک فوق دیپلم از دانشسرا فارغ التحصیل شد و به استخدام آموزش و پرورش در آمد. بعد از شروع جنگ سنگر مدرسه را برای حضور در جبهه جهاد ترک و راهی منطقه جنگی شد و در نهایت در 12 اسفند 1365 در عملیات کربلای 5 در سرزمین سینه سرخ شلمچه بام عروج خود را یافت و به ضیافت کروبیان نایل آمد.



از راست: شهید ابوالفضل راعی ـ میریاسین محسنی ـ میر یونس حسینی

از راست آقایان: میر یونس حسینی، میر یاسین محسنی، حاج میر اسماعیل حسنی، شهید  ابوالفضل راعی، میرمحمد عبدلی، میرآقا جعفری، میریوسف سجادی و دوستان دیگر

ازچپ به راست آقایان: میرمجید سیدی، شهید ابولفضل راعی، رسول اصغری، میرمهدی حشمتی و سیدجعفر سیدثانی

 

فرازهایی از وصیت نامه معلم شهید ابوالفضل راعی :

چگونه بنویسم و به چه نحوی آمرزش بطلبم هر چند بنده گناهکار بودم و بارها توبه شکستم و نافرمانی کردم ولی باز از درگاه بی کرانش ناامید نیستم لذا به رحمانیت و یگانگی او ایمان دارم الهی العفو...

پدر عزیز و مادر مهربانم هر چند بنده، شایستگی فرزندی را برای شما نداشتم و گاه و بیگاه موجب ناراحتی شما شدم و شما با هزاران سختی و تحمل ناهمواریهای روزگار، ما را در دامن پاک خودتان پرورش دادید و خواستید در آینده ما خوشبخت شویم، بنده نیز آرزو داشتم بعد از شروع به کار نیازهای مادی و معنوی شما را برآورده کنم ولی فرصت نشد، اگر شهادت نصیب من شد در صورت آمدن بدنم بر مزارم حاضر شوید و اگر نیامد پنج شنبه به مزار شهدا و مسلمین رفته برایم فاتحه و قرآن بخوانید.

 

"برای شادی روح بلندشان صلوات"

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."







طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات