وصیت نامه شهید :
 (وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سبیلِ اللهِ اَمواتاً بَل احیاءُ عِندَ رَبِهِم یُرزَقون)
سلام بر استوار پیر جماران ، سلام بر آن دریای طوفانی که هر موجش پُتکی است بر ستمگران جهانی  و  سلام بر امتی همانند امت محمد (ص) که هیچگاه امامش را تنها نگذاشته و آرزوی هر شهیدی این است که این مظهر استواری و این نور الهی را تنها نگذارد  و همیشه دنباله رو دستورات ایشان باشد .  و سلام بر روحانیت ، مبارزان  خستگی ناپذیر  و  جان بر کف نهادهِ اسلام  ، که آنان پرورش دهندگان  و باغبانهای این نونهالانند ، که همیشه آماده شهادتند . و  سلام بر پاکان خدا   و  شهیدان  زنده ، آنانی که به آن درجه لقاء الله رسیدند  که از تمام لذتهای جسمانی دور گردیده وفقط لذتهایی را که در پوشش خدا  و انجام دادن دستورات پروردگارشان هست دوست می دارند و لذتهای جسمانی در نظر آنان  بی مفهوم و پوچ نمودار می شود یعنی واقعیات برایشان روشن    می شود  و چقدر خوب است همه چشمانمان را باز کنیم  ونگاهی عمیق به روح شهیدان بزرگ اسلام بیفکنیم  وببینیم چرا آنها از همه خوشیها  و لذتهای دنیوی دوری جستند ، آیا برای آنان زمینه نبود  یا اینکه خود این راه را انتخاب کرده بودند آنان روحشان چنان بزرگ است که دیگر جای خود را در این دنیا نمی بینند . اینان چنان اوج می گیرند و پرواز می کنند تا به چیزی که می خواهند می رسند به« شهادت » . آری تاکسی با آغوش باز به دنبال شهادت نرود به سراغش نمی آید راهی را که خود انتخاب می کنیم  و در    پیدا کردن مقصدمان کوشش می کنیم وقتی که به مقصود رسیدیم  ، دیگر پیروزیم  و اینچنین پیروزی بزرگ دیگر عزا ندارد و این را  برای خانواده ام ذکر کردم تا در پیروزیم عزا نگیرند . واز دوستان وآشنایان درخواست بخشش دارم  وپیام من به ملت ایران این است که برای اینکه خون شهیدان را پاسداری کنید هیچگاه پشت رهبر را  خالی   نگذاشته  و  فرمان او  را  با  جان  و  دل پذیرا باشند ، همینطور که تا به حال اینگونه  بوده اند . ما می دانیم کسانی که در راه حفظ اسلام  و  آئین قرآن کشته   می شوند شهیدند و کم  و  بیش از اجر و  رحمتی که خدا برای ایشان قرار داده آگاهیم  پس همه باید دنباله رو شهیدان باشیم و  با رفتن هر شهیدی  ندای  «هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرنی»  او  را  جواب گوییم .

و اما چند کلمه ای با خانواده ام :

پدر و مادر عزیزم  برای آنهمه زحمات شبانه روزی که برای من کشیده اید  طلب بخشش می کنم  و از شما می خواهم که مرا حلال کنید  و ای مادرم از اینجا دستت را می بوسم که واقعاً برایم  مادر  بودی و  از  تو پدرم می خواهم که برادر کوچکم را  آنگونه پرورش دهی که  فقط قدمش در راه خدا و  برقراری جمهوری اسلامی ایران  و  پیروی از رهبر و تمامی شهیدان باشد .  و از برادرانم می خواهم تا آنجایی که قوه بدنی و نیرویشان اجازه می دهد در پیشرفت اهداف اسلامی و قوانین قرآن کوشا باشند  و  ادامه دهنده راه سرخ شهیدان باشند  و  از تو  خواهرم می خواهم که زینب وار  راه شهیدان را ادامه داده  و از مشکلات در این راه هیچگونه هراسی نداشته باشی که خدا بندگان خود را آزمایش می کند و  در تمام سختیها  و آسایشهای زندگی شکرگذار بوده و در هه حال به یاد خداوند باش  . آخرین جمله ام آن است که هیچگاه دعا برای امام یادتان نرود . «  خدایا ، خدایا ، تو را به جان مهدی ، تا انقلاب مهدی ، خمینی را نگهدار »والسلام.حمید رضا کاظم خانی

شهید حمید رضا کاظم خانی  فرزند محمد متولد ۱۳۴۵ شهادت ۲۲/۷/۱۳۶۲ عملیات والفجر جبهه پاسگاه زید مدفن گلزار شهید آباد