فرزند: محمدحسن
در اول فروردین ماه سال 1341 هم زمان با تولد دوباره طبیعت در روستای زنگت، هزار جریب از توابع شهرستان نکا و در خانواده ای کشاورز به دنیا آمد.
پس از گذراندن دوران ابتدایی علی رغم میل و علاقه و استعداد ذاتی که داشت به علت مشکلات مالی خانواده، موفق به ادامه تحصیل نشد. استعداد و هوش او در درس وقتی مشخص می شود که بدانیم او سال سوم و چهارم ابتدایی را در یک سال با موفقیت سپری کرد.
او پس از ترک تحصیل اجباری به کار در مغازه و کار کشاورزی پرداخت و بسیار کمک حال خانواده خود شد. در نوجوانی با مسجد و پایگاه محل انس پیدا کرد و در مسایل مذهبی حضور فعال داشت.
علاقه ی ویژه ی او به امام و سخنان اش، زبانزد همه بود. ایشان در بیست بهمن ماه سال 1361 در سن 18 سالگی عضو سپاه شد تا دین خود را به امام و انقلاب و میهن ادا کند.
از همان لحظه حضور در جبهه، به عنوان رزمنده ای شجاع ظاهر شد. مسئول توپ ، جانشین گردان توپخانه، انباردار و مسئول تسلیحات نقش موثر و قابل توجهی ایفا کرد.
نهایتاً پس از شرکت در عملیات کربلای 10 در هفتم اردیبهشت 1366 در منطقه عملیاتی ماووت بر اثر اصابت ترکش بر سینه اش، در سن 25 سالگی شربت شهادت را نوشید.
پیکر مطهرش در روستای «حلمسر» تشییع و در گلزار شهدای آن روستا به خاک سپرده شد.
*وصیت نامه شهید عزیزالله لازری*
بسمه تعالی
خدمت پدر و مادر گرامی سلام عرض می کنم:
امیدوارم همیشه تندرست وسلامت باشید ودر کار وتلاش روزانه خسته نباشید.سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهانم. الهی در زیرسایه امام زمان (عج)باشید.بدون اینکه برایم نگران باشید به کار وکشاورزی خود ادامه دهید.
پدرومادرمهربانم! بیاد دارید که با اجازه شما به سپاه رفتم .و این را نیز می دانم که هنگام تحقیق به شما گفتند یک نیروی سپاه اختیار انتخاب محل خدمت را ندارد مگر زمان صلح. پس باید به قانون سپاه حرمت قائل شویم. یک روز جبهه را درنظر می گیرند و روز دیگر پشت جبهه و یک وقت کردستان.
من هم مانند بقیه جوان های این مملکت مشغول انجام وظیفه هستم گرچه دشمنان سیه دل بهار عمر جوان های مردم را خزان می کنند اما بدانند در مملکت اسلامی،ایران عزیز زن ومرد،پیر وجوان،همه گوش به فرمان رهبر خود هستند. رزمندگانی که امروز در جبهه ها با تمام دنیا می جنگند تربیت یافته دامان پاک شما مادران وپدران لایق هستند پس افتخار کنید به چنین فرزندان مطیع وگوش به فرمان رهبر.
مادر وپدر مهربانم! شما باید خوشحال باشید که راه حسین(ع)را انتخاب کردم .
اما سخن من،پیام من وصیت من این است: مثل زینب (س) صبور و بردبار باشید گریه وآه و ناله دشمن را خوشحال می کند.
خواهرانم! همسرم! حفظ حجاب شما و ارزش های اسلامی خود جبهه ی دیگری است علیه دشمنان اسلام. محسن و جواد را سلام برسانید موقع نماز برای امام دعا کنید. شما برای امام و رزمندگان دعا کنید برای من ناراحت نباشید می دانم در پیش خدا فیض خواهید برد.
پسر عموها، خواهران، همسایه ها، دوستان همه را سلام برسانید.
والسلام
خدا نگهدار شما
التماس دعا
به امید زیارت قبر شش گوشه ی امام حسین(ع)(آخرین نامه شهید11/12/65)
