سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سرداران آتش

یادواره شهدای توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سلام خوش آمدید
شهید مصطفی مانیان

شهیدمصطفی مانیان

نام پدر:حسن

تاریخ تولد:1335/12/1شمسی

محل تولد:اصفهان

پاسدار-متاهل

مربی جنگ افزار

تاریخ شهادت:1364/8/15شمسی

محل شهادت :شیخ صالح

گلزار شهدا:گلستان شهدا

اصفهان




ایستاده از چپ: برادر تلگینی، شهید مانیان، شهید محسنی
نشسته از چپ: شهید کرباسی، شهید جانپرور
روح شهدا شاد و عمر بازمانده ها دراز



 سردار شهید "مصطفی مانیان‌سودانی " در محله «سودان» اصفهان متولد شد. در 10 سالگی به سبب ایمان و اخلاقش به‌ عنوان امام جماعت مدرسه مشخص شد و در مسجد محله هم به مؤذ نی و مکبری با صوت بسیار زیبا می‌پرداخت. با نبوغ و درایت و دینداری خاص خود، بعدها مسئولیت آموزش نظامی نیروهای بسیجی و سپاهی را در اصفهان و دیگر پادگان‌ها بر عهده گرفت و در مسئولیت‌هایی همچون آموزش عقیدتی - سیاسی اصفهان و مسئولیت یگان حفاظت از شخصیت‌های سپاه  خدمت کرد.
از شاهکارهای دلاوری مانیان، حکایت زمینگیر کردن یک گردان عراقی در جبهه غرب است. هم رزمانش تعریف می‌کنند : یک روز هنگام نماز ظهر با آتش دشمن و پیشروی آنها از جانب دشت مشرف بر کوهستان روبه‌ رو شدیم و در این زمان مصطفی یک‌ تنه با کسب اجازه از قرارگاه سوار بر خودرویی دارای توپ 106 میلی‌متری شد و چند صد متر جلوتر با سنگرگیری پشت خاکریزها و تغییر مکان مکرر و شلیک‌های بی‌امان دشمن را زمینگیر کرد و باعث شد یک گردان عراقی که فکر می‌کردند با تیپی از خودروهای توپدار ایرانی درگیر شده اند عقب‌نشینی کنند. مصطفی باوجود اصابت ترکش به سرش هنوز به تارومار کردن بعثی‌ها می‌پرداخت.
همیشه در صحبت‌ها آرزو داشت کارهایش برای خدا باشد و هرگز برای نام و نان و مقام و مشهور شدن نباشد و خداوند او را به این آرزو رساند تا در مقام فروتنان و خاضعین درگاهش قرار بگیرد.
چند ماه قبل از شهادت، همسرش  کارنامه قبولی‌اش در کنکور دانشگاه با امتیاز بسیار عالی را دریافت کرد. موضوع را تلفنی با "مصطفی" در میان گذاشت و انتظار داشت که او شادمان شود و به اصفهان برگردد ولی این شهید بزرگوار با لحنی راسخ پاسخ داد: دانشگاه الهیات من همین جبهه‌هاست، در کدام دانشگاه می‌توان این‌قدر به خدا نزدیک شد و معرفت کسب کرد؟
وقتی قرآن را با صوت زیبایش تلاوت می‌کرد، انگشت‌ بر آیات می‌گذاشت و این رفتار نشان از همیشه با وضو بودن او داشت، همیشه قرآن و مفاتیح یا رساله حضرت امام (ره) کنار دستش بود و به دوستان برای خواندن تفسیر کلام‌الله توصیه می‌کرد.
سرانجام در 15 آذر سال 64 مصادف با ظهر 28 صفر در سالروز وفات پیامبر (ص) به دیدارمولای هم‌ نامش رسول مکرم اسلام (ص) رسید.

الگوی اخلاق و فضیلت و شهیدی همیشه با وضو
خواهرزاده شهید از احترام بی‌حد او به پدر و مادر روایت می‌کند و اینکه در زمان مرخصی با وجود خستگی تا صبح به آبیاری مزرعه پدری می‌پرداخت و هیچ‌گاه با نظمی که داشت وقتش را تلف نمی‌کرد و گاه و بی گاه پدر و مادر را مورد تفقد قرار داده و کمک‌خرجی برایشان می‌فرستاد.
او در تدریس عقیدتی ـ سیاسی معتقد بود هر دقیقه‌ای که دیرتر در کلاس حاضر شود در حق تک‌تک رزمندگان و شاگردانش ظلم کرده است.
وقتی قرآن را با صوت زیبایش تلاوت می‌کرد، انگشت‌بر آیات می‌گذاشت و این رفتار نشان از همیشه با وضو بودن او داشت، همیشه قرآن و مفاتیح یا رساله حضرت امام (ره) کنار دستش بود و به دوستان برای خواندن تفسیر کلام‌الله توصیه می‌کرد.
یکی از هم‌رزمانش تعریف می‌کند: یک‌بار در ساعت 11 شب در پادگان غدیر اصفهان که مرکز آموزش سپاه بود، مشغول قدم زدن بودم که ناگهان صدایی دل‌نشین مرا به خود آورد، روحم جلا یافت و جلوتر که رفتم متوجه شدم که صدا آشناست و شهید مانیان بود که آیه «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا...» را قرائت می‌کرد که در مدت کوتاهی پس ‌از آن خود مصداق «وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ» شد و به دیدار معبود شتافت.
کسی نبود که با مصطفی کار کند و خسته شود، مهربانی و خوش‌صحبتی او و انرژی مثبت معنوی‌اش همه را سرحال می‌آورد و همین‌ها باعث رغبت همه برای کار و مجاهدت جدی بود
وقتی چند صلوات ماشین دربست می‌آورد!
 شهید مانیان اعتقاد عجیبی به صدقه داشت و به هم‌رزمان در کلاس آموزش نظامی می‌گفت: ابزار درس ما فشنگ و مواد منفجره است و این‌ها دشمن پوست و گوشت است! اگر می‌خواهید آسیب نبینید و جان خود را برای دفاع از سنگرهای مهم‌تر نگاه‌دارید، باید صدقه بدهید، همکار شهید می‌گوید: برای یک مأموریت عازم بودیم در سال 61 که شهید مانیان ما را سفارش به صدقه کرد و درراه ماشین ما واژگون شد و هیچ‌کدام آسیب جدی ندیدیم، شهید خود را به ما رساند و مرا در آغوش کشید و آن لحظه دقیقاً تأثیر سفارش شهید در صدقه را عیناً درک کردم و دیدم.
دیگر دوست شهید می‌گوید: یک روز برای نماز جمعه راهی شدیم و وقت تنگ بود و وسیله نداشتیم و بسیار خسته هم بودیم، مصطفی زیر لب تکرار می‌کرد «توکلت‌علی‌الله» و به من گفت، چند صلوات بفرست، صلوات هفتم تمام نشده بود که ماشینی جلوی ما ترمز زد، او هم به نماز جمعه می‌رفت!
شهید مانیان، مصداق آیه «استرجاع» و اسوه رقت قلب
هم‌رزمش روایت می‌کند: یک روز در پادگان آموزشی غدیر برای پاسخ تلفن او را صدا زدند، در زمان مکالمه ناگاه آیه «استرجاع» را خواند و ما تعجب کردیم، وقتی سؤال کردیم گفت: پدرم به رحمت خدا رفته، بدون بی‌قراری و داد و شیون. و این معنا و مصداق ایمان و درک آیه شریفه «الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» بود که اثبات می کرد این شهید از مؤمنان وارسته‌ای است که اختیار همه‌چیزش را به خدا سپرده است.
یک روز هم شهید درحالی‌که مقصر نبود و یکی از هم‌رزمان را ندیده بود، اقدام به شلیک توپ کرد و چون آن رزمنده نمی‌دانست و جلوی گوش‌هایش را نبسته بود، گوش‌هایش برای مدت کوتاهی آسیب دید ولی از شهید پنهان کرد، زمانی که او متوجه شد باحالتی بغض‌آلود بارها آن را رزمنده را بوسید و نوازش کرد و بیش از 10 بار گفت: تو را به خدا ببخشید مرا حلالم کنید.
شهیدی که در میلاد پیامبر (ص) متولد و در سالروز وفاتش شهید شد
 چند روز قبل شهادت در زمان مرخصی با دوستان به گلستان شهدای اصفهان رفته بود که همان‌طور که به تصاویر نگاه می‌کرد، در کنار مزار شهید بهشتی‌نژاد و فرزند خردسالش که به دست منافقین به شهادت رسیدند، ایستاد و در حالتی بسیار عمیق و محزون فرورفت، به‌طوری‌که صحبت‌ها را نمی‌شنید، ناگهان با آهی عمیق از ته دل گفت: آیا می‌شود ما هم شهید شویم؟
سرانجام فقط چند روز بعد در 15 آذر سال 64 مصادف با ظهر 28 صفر در سالروز وفات پیامبر (ص) به دیدارمولای هم‌نامش رسول مکرم اسلام (ص) رسید و سبک‌بال به ستاره‌های ابدی معنویت و وارستگی پیوند خورد و در جوار رحمت بهشتی حق‌تعالی منزل گرفت، چه سعادتی از این بزرگ‌تر که تولدت روز میلاد پیامبر و شهادتت هم روز وفات ختم رسل باشد، روحش شاد و راهش مستدام باد.


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
سرداران آتش

"گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است. امروز بحمداللَّه حکومت حق - یعنی حکومت شهیدان - قائم است. پس، ما وظایفی داریم."







طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات