ویراستار کتاب یادداشتهای روزانه شهید حسین کهتری گفت: شهید کهتری در سال 67 در آلمان بر اثر جراحات شیمیایی به شهادت رسید.
جان
مراد احمدی در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگوهنر خبرگزاری دانشجویان
ایران (ایسنا) منطقه اصفهان، با اشاره به اینکه کتاب یادشده با عنوان
"آخرین ستاره" چاپ شده است، اظهار کرد: شهید کهتری در سال 65 شیمیایی شد و به خاطر مجروحیت نتوانست در سالهای آخر جنگ به جبهه برگردد.
وی
افزود: خاطرات دوسال پایانی عمر این شهید، شامل شنیدههای او از وضعیت
جنگ، درمان جراحات شیمیایی وی، مشکلات اعزام به خارج از کشور برای درمان و
دردهای مجروحیت شیمیایی او میباشد.
احمدی
با اشاره به استقبال زیاد از این کتاب در روزهای آغازین چاپ بیان کرد: این
نوع کتابها که دست نوشتههای خود شهدا است، در کشور کم هستند و مزیت این
کتاب این است که بخش عمده آن در جنگ نوشته شده است، در حالی که این نوع
نگارش بسیار کم دیده میشود و اکثر خاطرات دفاع مقدس با تاخیر نوشته
شدهاند.
وی
با بیان اینکه این شهید، از سال 59 تا 67 دیدهبان لشکر امام حسین بوده
است، اضافه کرد: از مزیتهای دیگر این کتاب، این است که این شهید از شهدای
فرمانده نبود و نگاه و ذهنیت خاص یک دیده بان بسیار مهم و جذاب است.
این ویراستار با اشاره به این که مزیتهای "آخرین ستاره" قطعا
تعدادی از جوایز مربوط به آثار دفاع مقدس را از آن خود خواهد کرد، ادامه
داد: جلد کتاب عینا شبیه یکی از دفترچههای خاطرات این شهید است. حتی
گوشههای جلد که خوردگی داشته، به شکل همان دفترچه خاطرات طراحی شده و نماد
دفتر خاطرات آن شهید است.
وی
درباره علت انتخاب اسم "آخرین ستاره" برای این کتاب خاطرنشان کرد: تمام
خاطرات شهید در پنج دفترچه نوشته شده بود که در پایان یکی از آنها،
بریدهای از روزنامه چسبانده شده بود و حاوی شعری بود که به معنای "تمنای
کهتری از خداوند" برای شهادت بوده و در این شعر عبارت "آخرین ستاره" آمده
است.
احمدی
گفت: ویرایش این کتاب دو سال به طول انجامید. آن چه که منتشر شده، 95 درصد
دست نوشتههای این شهید در پنج دفتر خاطرات او است که در 500 صفحه توسط
انتشارات ستارگان درخشان به چاپ رسیده است.
حضور محترم اعضای انجمن اسلامی دبیرستان محمودیه سلام عرض میکنم،
امیدوارم که در انجام وظایفتان کوشا و همچنین موفق باشید. جملاتی چند برایتان می نویسم که اگر مایل بودید می توانید در مراسم صبحگاه بخوانید.
حضور یکایک برادران عزیز دانش آموز سلام عرض می کنم و امیدوارم همواره موفق باشید. شاید از این که برایتان نامه نوشته ام تعجب کرده باشید. من خودم قبلا دانش آموز همین دبیرستان بودهام که اکنون توفیق حضور در جبهه را دارم. مدتی بود فکر می کردم خوب است نامه ای برایتان بنویسم و سخنانی را با شما دانش آموزان عزیز در میان بگذارم.
انسان موجودی است دارای چندین بعد که برای پیشرفت و طی مسیر تکامل و رسیدن به کمالات الهی باید تمام ابعاد وجودی خویش را در یک سطح افزایش دهد. اگر کسی فقط یک بعد خویش را هر چند در سطح بسیار عالی پرورش دهد، در صورتی که از ابعاد دیگرش غافل بماند، در حقیقت از انسانی که مد نظر اسلام است دور شده است. در اسلام از نظر ابعاد انسانی روی دو بعد علم و ایمان تاکید فراوانی شده است و عالم بدون ایمان و مومن بدون علم را مردود میداند.
همین طور که خودمان شاهد هستیم تمام مفاسد دنیای امروز در اثر علمی است که از ایمان بی بهره است. به قول شهید مطهری علمی که در اختیار شخص بی ایمان است همچون چراغی است در دست دزد که: چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا و در مقابل، ایمان بدون علم و آگاهی ثبات چندانی نخواهد داشت و در مقابل افکار مخالف منحرف خواهد شد.
غرض از این مقدمه چینی این بود که ببینم ما تا چه حد با انسانی که مد نظر اسلام است فاصله داریم؟ آیا تمام ابعاد وجودی خویش را پرورش داده ایم یا فقط در بعضی از ابعاد وجودی پیشرفت کرده ایم؟ آیا آن قدر که به درس و مدرسه اهمیت می دهیم به مسائل دینی و مذهبی خود نیز اهمیت می دهیم؟ روی صحبت من بیشتر با دوستانی است که فقط و فقط به درس چسبیده اند و سر خود را در لاک درس فرو برده اند و به مسائل انقلاب و کشور هیچ توجهی نمی کنند و گاهی که خیلی زور بزنند نظاره گری بیش نخواهند بود.
خوب است برادرانی از این دست به خود آیند و پس از گذشت شش سال از انقلاب و دیدن صحنه های بی شمار ایثار و فداکاری و جانبازی کمی فکر کنند و از خود بپرسند این قهرمانان صحنه های فداکاری چگونه حاضر می شوند جان خود را فدا کنند؟ آنها این گوهر گرانبها را در مقابل چه چیزی فدا می نمایند؟ چگونه است که این چنین به ایثار جان حاضر می شوند؟ این همان انسان ایده آل اسلام است که خود را در مقابل مسائل جامعه اش مسئول و در غم و شادیهایش شریک می داند. در اینجا جادارد از شهدای عزیز این دبیرستان خصوصا حمید شریف الحسینی، سیدی، شهابی و برادر مفقودالاثر احمد کاظمی که نمونه های بارز انسان متعهد و مومن بودند نامی ببریم. این عزیزان کسانی بودند که همراه درس، فعالیتهای دیگری نظیر: شرکت در جلسات مذهبی، شرکت در فعالیتهای انقلابی، گذراندن آموزشهای نظامی، حضور در بسیج و مسجد پرداختند و در حین تحصیل اگر احساس می کردند انقلاب و اسلام به آنها نیاز دارد، احساس مسئولیت کرده به یاری اسلام می شتافتند ما نیز اگر بخواهیم راه این عزیزان را ادامه بدهیم نباید تنها به درس خواندن اکتفا کنیم، بلکه باید خود را از سایر جهات هم رشد بدهیم تا اگر زمانی وظیفه اقتضا کرد برای دفاع از اسلام و میهن اسلامی به جبهه برویم و هر وقت وظیفه اقتضا کرد در امور دینی علمی و مذهبی کار کنیم و در فاصله زمانی بین دو عملیات که در جبهه به ما نیاز ندارند، جنبه های علمی و درسی خود را تقویت کنیم.
در هر صورت هر کس وظیفه خود را بهتر می داند، انسان هر کس را که فریب بدهد وجدان خود را نمی تواند فریب بدهد، روح شهدای عزیز همواره ناظر اعمال ما هستند. از خدا می خواهم که آن عالم در پیشگاه خدا و شهدا شرمنده و خجل نباشیم. کسانی که پیش خود می گویند من کاری به این کارها ندارم و درسم را می خوانم و در آینده به کشور خدمت خواهم کرد، مسلم بدانند که در آینده نیز خیری از اینها به جامعه نخواهد رسید! چون کسی که نسبت به جامعه خود تعهد ندارد همیشه در فکر منافع خود است، ولو به قیمت پامال شدن حقوق دیگران.
از این که وقت شما را گرفتم مرا ببخشید، تنها چیزی که مرا وادار به نوشتن این جملات - هر چند ناقص - کرد احساس وظیفه بود. از خداوند می خواهم همان طور که در تمام مراحل با امدادهای غیبی خود انقلاب را یاری کرده است، از این پس نیز همواره رحمت خود را شامل این کشور بگرداند و رهبر عزیزمان را برایمان حفظ نماید و فتح نهایی را نصیب رزمندگان اسلام، و خواری و ذلت را نصیب دشمنان اسلام بگرداند. والسلام برادر شما: ]شهید[ حسین کهتری 1363/9/27
منبع: کتاب آخرین ستاره، خاطرات شهید حسین کهتری، چاپ نشر ستارگان درخشان، صفحه 146-144